در قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی چنین آمده است:
"أی رَبِّ مِنْكَ أطْلُبُ وَ إِلَیكَ أرْغَبُ وَ إِیاكَ أرْجُو وَ أنْتَ أهْلُ ذَلِكَ، لاَ أرْجُو غَیرَكَ وَ لاَ أثِقُ إِلاَّ بِكَ؛ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ."
پروردگارا، از تو طلب دارم و رغبتم به سوی توست و تنها امیدم تویی؛ که تو خود، شایستۀ این اوصافی و به غیر تو، امید و اعتمادی ندارم؛ ای مهربانترین مهربانان.
طلب، توقف نداشتن، حرکت مستمر در راه محبوب و با جلال، شکستن و با جمال، جذب شدن است. چرا كه ربّ، دو چهره دارد: جلال و جمال[1]؛ یکی حجاب را میدرَد، دیگری یار را آشکار میکند. یکی، مُمیت است و میمیراند، دیگری محیی است و حیات میدهد؛ همچون دو لبۀ ذوالفقار علی(علیهالسلام). چنین طلب زیبایی، عین شوق است و زنده نگه داشتن همین شوقِ درون سبب وصل به مطلوب الهی است.
اسوۀ راستین این طلب، حضرت علی(علیهالسلام) است.هم او که آیة "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ" در شأنش نازل شده و نمونۀ عینی طلب صادق است. او که تمام وجود خود را به محبوب فروخت و زمانی که به امضاء یار، ضربت زهرآگین ابنملجم به ایشان اصابت کرد، ندای "فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ"[2] سر داد.
به دلیل همین طلب صادق بود که وقتی پیامبر(صلیاللهعلیهوالهوسلم) خبر شهادت علی(عليهالسلام) را به او داد، فقط پرسید: آیا وقتی ضربت میخورم، دین و طلبم سالم و حقیقی خواهدبود؟[3]
برگرفته از کتاب "شب قدر، شب طلب"، صفحات 58 و 59.
[1]- اشاره به آيه 27، سوره الرحمن : "وَ يَبْقي وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الإِكْرامِ"؛ و وجه پروردگار صاحب جلالت و اكرامِ تو باقي ميماند.
[2]-بحارالانوار جلد41، ص2.
[3]- عيون أخبار الرضا7، ج1، ص297.
نظرات کاربران