نعمت مطلوب بر اساس شواهد قرآنی، نعمت باطنی است. حال اگر وجود انسان برای شناخت این نعمت حرکت کند، نعمتهای ظاهری و مادی را هم در ارتباط با این نعمت خواهد دید؛ اما اگر به این نعمت، نظر نداشته باشد، آن مصادیق و جلوات، او را به خود مشغول خواهد کرد. درواقع جلوات ظاهری صرفنظر از اتصالشان به نعمت حقیقی، فتنهاند و مایۀ دردسر و نگرانی یا رهزن عروج. چنانکه همۀ ما در زندگی، هم شاهد افول و مرگ اینها بودهایم و هم دیدهایم چگونه به جای عروج، سبب عذاب و فتنه شدهاند. چقدر صاحبان مال و قدرت را دیدهایم که مال و قدرت آنها برایشان فتنه شده، تا آنجا که حتی پس از مرگشان نیز، فرزندانشان -که امتداد وجود و نتیجۀ عمل آنها هستند- سر ارث و میراث به جانِ هم افتادهاند! درحالیکه آنچه متصل به نِعمت شود، فقط وسعت میدهد و بالا میبرد و غل و زنجیرها را از دست و پای انسان میگشاید. زیرا نعمت حقیقی، آن است که ما و فرزندانمان را از اشتغال به هر چه غیر خدا رها کند و در مسیر قرب الهی پیش برد.
مشکل اینجاست که نه تنها جلوات مادی، بلکه جلوات معنوی نعمت هم ما را از طی مسیر قرب بازداشته است! چه نمازخوانهایی که از دنیا رفتند و همان نمازشان غل و زنجیرشان شد؛ چون اصل نعمت را نیافته، دنبال تکاثر بودند و متوهمانه بر کثرتها، نامِ نعمت نهاده بودند! آخر، اتمام نعمت آنجاست که اکمال دین و رضایت خدا در آن است[1]؛ پس تمام مصادیق نعمت حتی در جلوۀ رزق معنوی، عبادت و... هم اگر با شناخت نعمت حقیقی همراه نباشد، تبدیل به نقمت خواهد شد. پس این نعمت، خوردن، خوابیدن، عبادت و این قبیل چیزها نیست؛ چیزی ورای اینهاست. قرآن از این حقیقت، پرده برمیدارد که اگر کسی به بهشت برسد، به علت نعمتشناسی است، نه عبادت و نعمت است که چنین کرامتی را نصیب فرد میکند[2]. همان نعمتی که ما را از اسارت دنیا بیرون آورَد و غل و زنجیر را از دست و پای وجودمان باز کند. اگر حقیقتش را نفهمیم، نه نمازمان نماز میماند و نه روزهمان روزه؛ و هیچ یک از عباداتمان بر جای خود نمینشیند! و آن نعمت، همان ولایت است.
برگرفته از کتاب "ولایت اتمام نعمت"، ج1، صفحات 103، 104 و 105.
[1].اشاره به سورۀ مائده، آیۀ3.
[2].اشاره به سورۀ نحل، آیۀ 112 و سورۀ صافات آیات 40 تا 57.
نظرات کاربران