یا لَثَارَاتِ الْحُسَینِ

شهادت، ایثاری است از کامل‌ترین انسان‌ها در اوجِ مرتبه، که موجی بزرگ ایجاد می‌کند و باطل را که همچون کف روی آب است، از آب که حق است، متمایز می‌سازد؛ تا نشان دهد هر چند مدتی مانور با باطل باشد، ولی حق در دل‌ها و در حقیقتِ عالم، حاکم، ثابت و ماندنی است و باطل، محوشدنی.

شهادت، مسیر ظهور "جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ" را هموار می‌کند و نشان می‌دهد که: "إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً"[1].

در واقع شهید، جانش را در راه ظهور حقیقت فدا می‌کند و اگر چه پیش از آن زمان، به شهود حق برسد، اما دوباره رجعت می‌کند تا ظهور کامل حق را ببیند و از آن بهره‌مند شود.

اما حسین(علیه‌السلام)...

حسین(علیه‌السلام) زمانی برای شهادت به‌پاخاست که باطل با همۀ توانش، در جامعه حاکم شده بود و همۀ حق، عصارۀ دینِ تمام انبیاء و اولیاء، تحت مانور باطل، مخفی شده بود؛ چنان‌که قدمی بیشتر تا محوش نمانده بود و حسین(علیه‌السلام) با مسیر شهادتش، از مدینه تا کربلا و رقم‌زدن ظهر عاشورا، باطل را با همۀ زشتی‌اش نشان داد؛ با جان‌فشانی، حماسه، شجاعت و مهربانی‌اش. او با کمی یارانش و حتی با کشته شدنش، ثبوت و زیبایی و غلبۀ حق را نشان داد و چنان موجی ایجاد کرد که هرگز خاموش نشد، نه در دل‌ها و نه در جوامع؛ و راهنمای همۀ جهادگران و حق‌طلبان در طول تاریخ شد، تا روزی که این موج با رهبری حضرت مهدی(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) همۀ کف‌ها را کنار زند.

شهادت امام حسین(علیه‌السلام) روح تشیّع شد. و شیعه که همان حق و حقیقت است، از همان ظهر عاشورا پیروز شد؛ چرا که غلبۀ کامل حق بر باطل، وعدۀ حتمی خداوند در ظهور فرزند حسین(علیه‌السلام)، حضرت مهدی(عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) است. هر چند در ظاهر این‌گونه به نظر نمی‌رسید. شیعه از بعدِ حسین(علیه‌السلام) حقیقت انتظار را دریافت و منتظر شد؛ انتظار برای ظهور منتقم خون حسین(علیه‌السلام) یعنی نابودکنندۀ کامل باطل؛ که شعار یاران او در هنگام ظهور، "یا لَثَارَاتِ الْحُسَینِ"[2] است.

برگرفته از کتاب "بشارت سرخ"، صفحات 99 و 100.

 


[1]- سوره إسراء، آيۀ 81: "وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً"؛ و بگو: حق آمد و باطل نابود شد، که همانا باطل، نابودشدني است.

[2]- الأمالي شيخ صدوق، ص130.



نظرات کاربران

//