زمین خالی از حجت نیست!
در ادامۀ بحث (جلسۀ 7، 19 ذیالقعده 1443) به تبیین موضوع زمین خالی از حجت نیست میپردازیم.
امام: بطن هستی!
گفتیم که مقام حجت، تجلی ظهور ذات الهی و استمرار این ظهور است. در معرفی این مقام به بیان روایاتی در این زمینه رسیدیم. در این جلسه هم چند روایت دیگر را در باب عظمت مقام حجت بررسی میکنیم:
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: "إِنَّ اَللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ اَلْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ"[1]
خدا برتر و بزرگتر از آن است كه زمين را بدون امام عادل واگذارد.
حقتعالی فقط یک تجلی کرد و تمام مراتب خلقت از عرش تا فرش، گسترده شدۀ همین مرتبه از تجلی حق است. در علوم مختلف به اولین تجلی اصطلاحات گوناگونی نسبت دادهاند. جمع این اصطلاحات «حجت» است. این حدیث اشاره میکند که اگر حجت نباشد، خلقتی هم در کار نیست.
همیشه حقیقت الهی، عشق به ظهور داشته است. نمیتوان دورهای را تصور کرد که حق بوده اما میل به ظهور نداشته است. ظهور نکردن، با خدایی و واجبالوجود بودن حق ناسازگار است. پس خلقت شکل میگیرد و جریان خلقت حق است و یک ظهور یعنی حجت. این ظهور گستره در تمام عوالم، لامکان و لازمان است و ابتدا را به انتها و انتها را به ابتدا وصل میکند. تمام موجودات مراتب وجود او هستند و او مشیت الهی را تدبیر میکند.
متأسفانه مسلمانان و حتی شیعیان این جایگاه امام را به درستی نمیشناسند و روایاتی که این مقام را معرفی میکند لابهلای کتابها مستور مانده است و به عنوان احادیث شاذ و نادر از آن یاد میشود.
خداوند همه چیز به جز واجبالوجود بودن خود را در حجت ظهور داده است. هر چه خدا دارد او هم دارد؛ اما بدون ذات. یعنی داراییهایش مستقل نیست و وابسته به خداست. برخی میگویند این کفر است. نه! این تعریف دقیقاً معنای «خلیفةالله» است. خداوند میفرماید: «من در زمین خلیفۀ خود را قرار میدهم.»[2] خلیفه به معنای جانشین است. جانشین خدا همه چیز او را دارد جز وجوب. اگر وجوب را داشت خودش خدا میشد نه خلیفه! و این امکان ندارد که وجوب، مساوی ممکن باشد.
ملاصدرا در شرح این حدیث میفرماید: «نظام دین و دنیا فقط به وجود امامی ادامه مییابد که مردم به او اقتدا کنند و به او «ایتمام» داشته باشند و راه تقوا و هدایت را از او بیاموزند. نیاز به بودن امام در هستی، بزرگتر و مهمتر از نیاز مردم به غذا و پوشش است!»[3]
چون ایتمام به امام حیات ابدی انسان را تأمین میکند. اما غذا و پوشش، استمرار بقای ناسوتی از تولد تا مرگ را موجب میشود. کدام مهمتر است؟! ایتمام، به معنای تقلید از امام و مأموم بودن نیست؛ بلکه به معنای سیر وجودی است. امام پیشوای ما در خلقت است. همانطور که پدر و مادر، پیشوایان ما در خلقت بدن مادی هستند. چون آنچه برای شدن جسم ما لازم است، فراهم کردهاند. هر دو با هم نطفه را میسازند. این نطفه در رحم قرار میگیرد. هر چه مادر میخورد او هم میخورد تا رشد کند. هر چه پدر و مادر دارند، نطفه هم دارد و مادر از نطفه مراقبت میکند و او را به اعتدال میرساند تا دست و پا دربیاورد و قوایش را فعال کند. به عبارت دیگر پدر و مادر نطفه را در مسیر تکامل رشد میدهند.
با این مثال شاید معنای حدیث پیامبر را بهتر متوجه شویم که فرمود: «من و علی پدران این امت هستیم.»[4] اینطور نیست که امام خلق شود و ما هم جدا از او خلق شویم و سپس برای هدایت دنبال او برویم و از او تقلید کنیم! رابطۀ ما با امام رابطۀ فرزند با پدر و مادر است. ما برای شدن از پدر و مادر خود تقلید نکردیم. بلکه «ایتمام» داشتیم. یعنی بود ما مساوی بود پدر و مادر است و اگر آنها نبودند ما هم نبودیم. به همین ترتیب، وجود ما در تمام عوالم بسته به وجود حجت است.
اگر فکر میکنیم وجود ما جدا از امام است و او فقط آمده تا با قول و فعل خود ما را هدایت کند، بسیار در اشتباهیم. وجود ما به او وصل است. همانطور که نطفه به رحم مادر. هر چه او میخورد باید بخوریم وگرنه وجود ابدی ما ناقصالخلقه متولد میشود و پس از مرگ، روی دست پدر و مادر خود میمانیم! به همین دلیل امیرالمؤمنین، قسیم جنت و نار است. فرزندان ناقصالخلقه را به جهنم میفرستد و نوزادان سالم را به بهشت!
امام رضا(علیهالسلام) میفرمایند: «به خدا سوگند، خداوند از هنگامی که آدم(علیهالسلام) را قبض روح کرد، زمین را بدون امامی که با او به خدا ره جویند رها نکرد و او حجّت بر بندگان خداست و زمین، بدون امامی که حجّت خدا بر بندگانش باشد، باقی نمیماند.»[5]
ملاصدرا در شرح این حدیث میفرماید: «امام مقتدای مردم است. چه رسول باشد چه جانشین رسول ... و اینکه امام و نبی حجت خدا بر مردم هستند یعنی اگر یکی از آنها روی زمین نباشد بندگان نمیتوانند خالق و مبدأ و معادشان را بشناسند. اگر مبدأ و معاد را نشناسند نمیفهمند که چگونه میتوان به خدا نزدیک شد و از موجبات هلاکت دوری کرد.»[6]
اگر حضور امام را به حضور فیزیکی و نقش ایشان را به هدایت ظاهری و تقلید در فروعات محدود کنیم، ما آخرالزمانیها حق داریم گمراه باشیم! چون رسولی در بین ما نیست. امام هم غایب است. اما ما عذری به درگاه خدا نداریم. چون هدایت امام، فراتر از هدایت در فروع دین است. با اتصال به امام هر کسی در هر زمان میتواند خالق، مبدأ و معاد را بشناسد. نه با گفتن و سخنرانی؛ بلکه با سیر دادن وجودی. مثل پدر و مادر که آمدند به ما بگویند چه هستیم. اما نه با کلام. مادر نطفه را مخاطب قرار نداد که: «تو چشم و گوش و دست و پا داری!» بلکه نطفه را در درون خود سیر داد تا دست و پا و چشم و گوش دربیاورد. امام هم به ما میگوید که «تو مستعد خلیفةالله شدن هستی! تو امانتدار اسماء هستی! تو حیوان نیستی؛ بلکه انسانی و ابدیتی در پیش داری. باید چشم برزخی و قیامتیات را فعال کنی!» و در این راه فقط به مرتبۀ فقه بسنده نمیکند؛ بلکه ما را در دامان خود سیر وجودی میدهد و از قوه به فعل درمیآورد. با تدریج و مراقبت و برداشتن اعراض.
پدر و مادر چشم را در ما ظهور میدهند و ما میفهمیم بینا هستیم. امام هم قوای معرفتی یعنی عقل را در وجود ما به ظهور میرساند. او به عنوان فاعل این وظیفه را خوب انجام میدهد. اما اینکه ما قابل خوبی باشیم و تربیت او را بپذیریم یا نه، به خودمان بستگی دارد. اگر پس از مرگ از بطن مادر هستی ناقص به دنیا آمدیم حجتی به درگاه خدا نداریم و نمیتوانیم بگوییم: «خدایا! تو مرا ناقص کردی!» چون خدا هر چه برای رشد ما لازم بود فراهم کرد. امام آماده بود تا قوای ابدی را در ما فعال کند. اگر ما نگرفتیم تقصیر خودمان است. حجت یعنی کسی که وجودش راه عذر و بهانه را میبندد. کسی نمیتواند بگوید: «چرا من به شکل حیوان محشور شدم؟» چون خداوند ما را در دامانی گذاشته بود که حیوانیت را از ما بگیرد و به وادی انسانی رهنمون شود.
امام کاظم(علیهالسلام) میفرمایند: "إِنَّ اَلْأَرْضَ لاَ تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ أَنَا وَ اَللَّهِ ذَلِكَ اَلْحُجَّةُ"[7]
زمين از حجت خالی نماند، به خدا آن حجت منم!
در این حدیث، امام خود را با قسم مؤکد به عنوان حجت الهی معرفی میکند. ملاصدرا معتقد است امام به دو طریق متوجه میشود که حجت است. اول از طریق وجدان و کشف تام حالت نفس است. او متوجه میشود که به الهام الهی به اموری معرفت دارد که عقل بندگان از ادراکش عاجز است. و دوم از طریق اخبار رسیده از پدر و اجداد طاهرینشان.[8]
بدون امام زمین در هم فرو میرود!
در روایتی دیگر داریم که راوی از امام صادق(علیهالسلام) میپرسد: «آیا زمین بدون امام باقی میماند.» ایشان در جواب میفرماید: «اگر زمین بدون امام باقی بماند، در هم فرو میرود!» [9]
خاصیت زمین این است که مثل رحم مادر جماد و نبات و حیوان را تکامل میبخشد تا بشر شکل بگیرد. نطفههای انسانی همه از چهار عنصری هستند که روی همین زمین وجود دارد و با سیر در زمین نطفه از قوه به فعل میرسد. بشر باید در رحم امام قرار بگیرد تا قوای معنویاش فعال شود و سیر تکامل به نتیجه برسد.
عبارت "لساخت" در این حدیث به معنای در هم فرو رفتن است. یعنی تمام ارکان چیزی فرو بریزد و از بین برود. زمین بدون امام فرو میریزد. مثل نطفهای که قبل از تکامل سقط شده و راه صیرورت بر او بسته شود. منظور از أرض هم کیهان و تمام جهان خلقت است. چون بدون امام، مسیر صیرورت انسان بسته میشود و چون ما استمرار و تکاملیافتۀ نفس نباتی و حیوانی هستیم، اگر ما سقط شویم و از شدن بازبمانیم، همۀ هستی ساقط میشود.
خلقت مراتب گوناگونی دارد از اشرف که عقل است تا اسفل یعنی عالم ماده که غلیظترین و دورترین عالم وجود است. تمام مراتب خلقت در صیرورت و شدن هستند تا به رتبۀ بالاتر برسند. نفس نباتی در سیر است تا به نفس حیوانی برسد. نفس حیوانی هم در مسیر رسیدن به نفس انسانی است. هر رتبهای در ذات خود این طلب کمال را دارد.
اگر انسان را از خلقت حذف کنیم، حیوانات و نباتات به چه دردی میخورند؟! همه چیز کائنات برای انسان خلق شده است تا ما از آب و خاک و هوا و گیاهان و حیوانات استفاده کنیم و نفس خود را رشد دهیم. اگر انسان نباشد، کار خدا در آفرینش چنین جهان پیچیده و گستردهای عبث خواهد بود. مثل اینکه کسی خانه را بسازد و کسی در آن ساکن نشود تا از امکاناتش استفاده کند.
اگر انسان کامل نباشد آفرینش بشر هم بیهوده است. چون هدف خلقت ظهور اسما و صفات الهی است و حجت با تدبیر خود و به اذن الهی انسانها را در مسیر کمال و شدن پیش میبرد. پس اگر انسان کامل نباشد، جهان خلقت بیهوده است و ارکانش فرو میریزد.
[1]- الکافی، ج1، ص178.
[2]- سورۀ بقره، آیۀ 30: "إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً"
[3]- شرح أصول الكافي (صدرا)، ج2، ص484.
[4]- البرهان في تفسير القرآن، جلد۲، صفحه۷۷: "أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ"
[5]- الکافی، جلد۱، صفحه۱۷۸:"وَ اَللَّهِ مَا تَرَكَ اَللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلاَّ وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اَللَّهِ وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ تَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ"
[6]- شرح أصول الكافي (صدرا)، ج2، ص485.
[7]- الکافی، جلد۱، صفحه۱۷۸.
[8]- شرح أصول الكافي (صدرا)، ج2، ص486 و 487.
[9]- الکافي، جلد۱، صفحه ۱۷۹: "قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ أَتَبْقَى اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَوْ بَقِيَتِ اَلْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت "
نظرات کاربران