نفس هر دم از تنش دارد سؤال
یاد داری عالم عهد و مثال؟
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
لیک تن مشغول لهو وبازی است
از قُوای نفس در اخّاذی است
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
اینقَدر رفتی تو این کج راه ها
گشته ای بیمارِ اعضاء حالیا
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
نام نیک من تو کردی بد عتو
نام تو شد نفس امّاره به سوء
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
نی به سوء امّاره ام در ذات خود
بل به حُسن فعالّه ام در ذات خود
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
تو مرا بدنام کردی نزد خلق
خویش را هم دور کردی نزد حق
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
هر چه نفس نوریَم میگفت به من
بیشتر می سوخت اعضای بدن
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
از نَفَس رفتم به صد سوز ُمِحن
گفتم ای نَفسِ عزیز و خوش سخن
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
درد را گفتیُّ درمان نیز، هم
حالیا بر گو چه سازم زین غمَم
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
گفت گر چه تو، ز یادَم بُردهای
گولِ شیطان لعین را خوردهای
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
لیک من پیمان یاریّم به جاست
گر طلب صادق بُوَد حاجت رواست
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
باز هم تیمار دردت میشوم
مرهمی بر روی زخمت میشوم
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
از غم و غصه نجاتت میدهم
بِاسم شافی من حیاتت میدهم
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
لیک ای جسم و بدن پندی دگر
گوش کن از نفس خویشات بابصر
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
با بصیرت، معرفت، عشق و یقین
خویشتن را تو بده بر كلِّ دين
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
دین فقط صوم و صلات و نیک نیست
دین یعنی حق و دیگر هیچ نیست
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
دین که قانون حضورحق به ماست
دین همان آیین پاک مصطفی است
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
دین حق، تنزیل احکام خداست
جای آن در جان و قلب انبیاست
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
دین که تاویل کتاب انبیاست
جایگاهش قلب پاک اولیاست
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
آخرین تنزیلِ دین مولوی
بوده بر قلب شریف نبوی
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
ختم شد بر آن همه احکام دین
حاکمش را کرد امیر المؤمنین
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
گفت علی، احکام را حامی تویی
چشمه تاویل را جاری تویی
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
باطن احکام دین است عاقلی
ظاهر احکام، خطر در جاهلی
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
بهر جهل و عقل تویی میزان، علی
آگهی بر باطن قرآن علی
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
حور و جنت، خازنِ نار و جحیم
با تو میسنجد خداوند رحیم
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
هر که خواهی وارد جنّت کنی
هر که را خواهی به نار عودت کنی
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
کم بگویم بر شما من از علی
هر چه گویم کم بگویم از كمّی
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
شقشقیّه بود و جاری شد زِ من
کی کند تعریف اقیانوس، نَم
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
لیک ای تن نور من هم از علیست
آنچه تابَد بر بَدن هم از علیست
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
من امانتدار انوار وِی ام
جلوه ای کامل ز دریای وِی ام
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
او پدر باشد ترا من مادرم
نفس پیغمبر، علی من چون تنم
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
جملهی اجسام و ابدان و قُوی
بُد امانتهای او در دست ما
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
تا به دست او دهيم روز جزاء
حق دهد اجراً جزاءً را وفا
ادامه دارد...
نظرات کاربران