حيات حقيقي انسان، اين است که روح الهي و جان ابدي او به واسطهي علم، عمل، اخلاق و عرفان کامل شود، درجات انسانيت را طي كند و به وادي لقاء حقتعالي و "إلَيهِ رَاجِعُون" بار يابد. مأمور تکميل انسان در اين مسير هدايت، امام است و اتصال انسان به خداوند، فقط و فقط به دست امام انجام ميگيرد؛ چرا که امام، خود در ذات الهي فاني شده است و به همين دليل، سالکان راه و طالبان را به مقصد ميرساند؛ و البته در اين راه، آنان را در کورهي ابتلائات و امتحانات وارد ميکند تا صاف و نورانيشان نمايد. پس اگر کسي در ميدان اطاعت وليّ، قرار نگيرد، نميتواند مسير رشد را طي کند. به محض اينکه کسي امام را در مقام نورانيتش و در جلوهي ولايتش يافت و به آن اتصال پيدا کرد، خودِ اين اتصال، تطهيرکننده است؛ کفّارهي ذنوب و ايصال به مطلوب يعني خداست. ياران حسينبنعلي(علیهالسلام) حقيقتاً با وصل به او، به خدا وصل شدند؛ و وقتي اتصالشان به امام حاصل شد، اتصال به حضرت حقتعالي هم حاصل شد.
برگرفته از کتاب ابتلا در کربلا، صفحات 113-110
نظرات کاربران