از امتحانات الهی خسته‌ام

گاهی اوقات ممکن است از امتحانات الهی خسته شویم؛ تاجایی‌که حتی لب به شِکوه و شکایت باز کنیم و بگوییم: خدایا! چرا این‌قدر مرا امتحان می‌کنی؟ چرا هر روز که می‌گذرد امتحانات زندگی برای من سخت‌ترو پیچیده‌تر می‌شود؟!

زمانی می‌توانیم پاسخ این سوالات را ‌به صدق بیابیم که در پی یافتن حقیقت امور و کسب معرفت دربارۀ آن‌ها باشیم, وإلا برای کسی که دنبال معرفت نیست، هر دلیلی نیز بیاوریم «آب بر هاون کوبیدن» است.

حقیقت آن است که شاید ظاهر حوادث زندگی برایمان سخت و ملال‌آور باشد، اما اگر چشم از صورت‌ها ببندیم و نگاهی با معرفت به این حوادث بیندازیم؛ خواهیم فهمید که هدف از تمام امتحانات، چیزی جز کمال و رشد انسانی ما نیست. ما پیش از اینکه پا به دنیا بگذاریم، تمام عوالمِ مُلک و ملکوت و جبروت را زیارت کرده‌ایم. یعنی زائر خدا، انبیاء، اولیاء، فرشتگان، بهشت و جهنم بوده‌ایم. ما حامل همۀ این عوالم در وجود هستیم، به طوری‌که عالمی نیست که زائرش نبوده باشیم؛ اما برای اینکه آن عوالم در وجود ما به فعلیت برسد و ظهور کند، باید هر لحظه پاسخگوی سؤالی از سؤالات این امتحانات در زندگی باشیم.

ما در دنیا بیکار نیستیم. دنیا مزرعه‌ای است که باید در آن تمام بذرهای اسمایی را که عیناً -نه به مفهوم- حاملش هستیم، به رؤیت بنشینیم.

شکوفایی بذرهای الهی در وجود ما، منوط به لحظه لحظه امتحان شدن است. امتحانات الهی در دو جلوۀ جلال و جمال، سختی‌ها و خوشی‌‌ها، در زندگی ما جاری است تا ما در فعل و صفت و اندیشه، خود الهی‌مان را ظهور دهیم.

برگرفته از مباحث "حسین رحمت واسعه"، جلسۀ ششم.



نظرات کاربران

//