ازدواج، زن و مرد را وارد عالمی غیر از آنکه در خانۀ پدر و مادر داشتند، میکند و شخصیتی جدید با وظایف جدید به آنها میبخشد. این حیات نو در نهایت، کمالات انسانی را در وجود آنها رشد داده، تثبیت میکند. البته به این شرط که در مسیری که اسلام برایشان گسترده است، حرکت کنند؛ وگرنه "خَسِرَ الدُّنْیا وَ الآخِرَةَ"[1] خواهند شد.
هریک از زن و مرد، نواقصی دارند که فقط با نماز، روزه، انفاق، نیکی به پدر و مادر و عباداتی از این قبیل، اصلاح نمیشود؛ بلکه تنها در سایۀ پیوند با جنس مخالف، برطرف میگردد. ارتباط با همسر در فرهنگ اسلام، مسیری است که در آن، دو نیمۀ ناقص با جمع شدن و به هم پیوستن، هرکدام به کمال لایق خود میرسند.
حال از خود بپرسیم: وقتی نیمی از کمالات انسان با همسرداری و ارتباط با همسر تکمیل میشود، چگونه ممکن است کسی به ازدواج و به همسرش عشق نورزد؟ وقتی بداند در سایۀ زندگی مشترک، به رشد انسانی و عروج روحی میرسد، آیا تحمل مشکلات و سختیهای زندگی برایش آسان نمیشود؟ و آیا اختلاف سلیقهها، و خصلتهای نادرست خود و همسرش را عاشقانه، حل و اصلاح نمیکند؟
همسرانی که باعث به کمال رسیدن یکدیگر میشوند و همدیگر را عاملِ به کمال رسیدن خود میدانند، صادقانه به هم عشق میورزند؛ چون ظهور کمال خود را در این امر میبینند. لذا قهر و مهر همسر، برایشان شیرین میشود. اما همسرانی که در مسیر ازدواج، اصولی حرکت نکنند، بهرۀ لازم را از آن نمیبرند و زندگیهایشان به صحنۀ رقابت و خصومت تبدیل میشود! اینان کسانی هستند که گمان میکنند ازدواج فقط برای ارضای شهوت جنسی، لذت و سرگرم شدن است! حال آنکه ازدواج در فرهنگ اسلام، عشق و محبت در به کمال رسیدن و به کمال رساندن است؛ و مسلماً در این مسیر، ارضای شهوت نیز یکی از ابزارهاست.
برگرفته از کتاب "جمال مستور"، صفحات 95 و 96.
[1]- سورۀ حج، آیۀ 11 : در دنیا و آخرت، زیان کرد.
نظرات کاربران