بالاترین عشقها و محبتها، عشق مولا به عبد است و برترین تجلی این عشق، ماه مبارک و ضیافت الله است. ضیافتی که میزبان، خود را جزای میهمان قرار داده است؛ "الصَّوْمُ لِی وَ أنَا أجْزِی عَلَیه"[1]. چنانکه آن یگانه معشوق هستی فرمود: "لَو یعْلَمُ الْمُدْبِرُونَ عَنِّی، كَیفَ إنْتِظَارِی لَهُمْ وَ شَوْقِی إلَی تَرْكِ مَعَاصِیهِمْ، وَ رِفْقِی بِهِمْ لَمَاتُوا شَوْقاً إلَی..."[2]. این، عالیترین درجۀ عشق و محبت است که مولا به عبد میورزد تا زیباییها و کمال و جمال خود را در قالب انسان فقیر و ضعیف که جز استعداد، چیزی نیست، ظهور دهد و این هیچ و فقر و نیاز مطلق را به غنای خود وصل کند. پس بشتابید که "فی ذلِكَ فَلْیتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ"!
چه شکرهاست درین شهر که قانعشدهاند
شاهبازان طریقت به مقام مگسی[3]ا
برگرفته ازکتاب "سرّسحر"، ص29.
1- الكافی، ج4، ص63 : روزه، مال من است و خود، جزای آن هستم.
[2]- ميزان الحكمة، ج4، ص2797.
[3]- ديوان حافظ، نسخه علامه قزويني و دكتر قاسم غني.
نظرات کاربران