فردی از حضرت موسیبنجعفر(علیهالسلام) سؤال کرد: «شخصی از دوستان شما هست که با معرفت به شما معصیت میکند، شراب مینوشد و مرتکب گناهان هلاکتبار میشود؛ آیا از او بیزاری جوییم؟» امام فرمودند: «از فعل او بیزاری جویید، اما از خودش بیزار نباشید؛ خودش را دوست بدارید، فقط از عملش بدتان بیاید.»
آن فرد گفت: «آیا جایز است به او فاسق و فاجر بگوییم؟» امام فرمودند: «نه فاسق و فاجر، نه کافر و منکر حقّ ما، نه دشمن اولیاء ما! خداوند إبا دارد از اینکه محبّ ما فاسق و فاجر باشد، اگرچه عمل ناروایی مرتکب شود. پس بگویید در عملش فاسق و در نفسش مؤمن است؛ فعلش ناپاک و روح و بدنش طاهر است. دوست ما از دنیا خارج نمیشود، مگر اینکه خدا و رسولش و ما از او راضی هستیم و چهرهاش نورانی و زشتیاش پوشیده است، بی آنکه ترس و اندوهی داشته باشد؛ چون در دنیا با مصیبت در مال یا جان یا فرزند یا بیماری، از گناهان پاک شده است. کمترین چیزی که به آن پاک میشود، این است که خواب ترسناکی میبیند و صبح، غمگین برمیخیزد.
سپس یکی از این دو امر در مقابل او گذارده میشود: یا رحمت الهی که از تمام گناهان اهل زمین وسیعتر است یا شفاعت پیامبر و امیرالمؤمنین(علیهماالسلام).»[1]
طبق روایت، کسی که ولایت دارد، نمیتواند فاسق و فاجر باشد و جانش مؤمن است؛ چون محبت علی(علیهالسلام) گوهری ذاتی است که اگرچه به دلیل جهل و غفلت، به گناه آلوده شود، خداوند شرایط ویژهای برای پاک شدنش در دنیا فراهم میکند.
البته نباید مغرور شد! این فضل و عنایت خداست که به شیعه داده؛ پس شیعه باید در دل و فکر و عمل، همواره قدردان مولا و ولینعمتش باشد. این قدرشناسی هم فقط با معرفت و شناخت جایگاه ولایت، ممکن است؛ که سبب اشتداد محبت نیز میشود.
برگرفته از کتاب "ولایت اتمام نعمت"، ج2، صص101-103.
[1]- بحارالأنوار، ج65، صص147-148.
نظرات کاربران