در عالم ماده، اگر قلب صنوبری با حرکات درستِ خود، خون را در رگها به جریان اندازد و به تمام نقاط بدن برساند، به طوری که تمام اعضا در اثر این خونرسانی، قادر به ادامهی حیات و فعالیت باشند، به آن، قلب سالم و فعال میگویند. در عالم معنا نیز، قلبی فعال است که تمام مراتب وجودی انسان، اعم از فعل، خیال و اندیشهی او را به حیات انسانیاش زنده کند؛ و حرکت درست قلب در این عالم، یعنی جاری شدن حقایق والای نورانی در ناسوت، ملکوت و جبروت انسان.
در حقیقت، روح انسان، حقیقتی عینی و واقعی در خارج از ذهن اوست، که عالمی با خواص، احکام و سنن خاص خود دارد و اثرات و کمالات آن، در قلب و دل ظهور میکند. قلب، بیواسطه از روح، دستور میگیرد و تغذیه میکند؛ و روح، متصل به مبادی نوری وَلَوی است و از آنجا، دستور میگیرد. اما جوارح و خیال، به واسطهی قلب، با روح در ارتباطاند. مثلاً وقتی چشم میبیند، در واقع این دیدن را از روح گرفته است، اما با واسطهی قلب.
کتاب قلب عهد نامه الست، صفحهی 52 و 53
نظرات کاربران