حقیقت شب بیستوسوم، تجدید عهد الست است؛ آنجا كه خداوند، ربوبیت خود را که همانا جلوات نبوت و امامت و مقام جامع آنها یعنی ولایت است، بر ما عرضه كرد و ما پذیرفتیم. کارسومين شب قدر، یادآوری این عهد و کشاندن مبادی میل به سوی آن است. چه، هر چیزی که به مبدأ میل مادی و اسفلسافلین مربوط میشود، حتی اگر لذت بسیار هم داشته باشد، ارزش حقیقی ندارد و لذتش پایدار نیست.
بهترین عمل در لیالی قدر، تعلیم و تعلّم و کسب معرفت است. چرا که معرفت از سنخ معقولات میباشد و ممکن است یک لحظه، دهان جان ما را که عمری به شهوت و غضب باز بوده است، به سوی عهد فراموششدۀ خویش بازگردانند. شاید یک لحظه گوش جان انسان، سخنی بشنود و عجین بودن آن را با وجود خویش ادارک کند؛ متحول و منقلب شود لذت آن را بچشد، و خود را به عنوان ذریۀ آدم در جلوات الست پیدا کند و به اسم حیّ و باقی الهی، عهد خویش را با حضرت حجت(عجلاللهفرجه) تجدید کند و عالم یک سال خویش را تغییر دهد؛ سالی که هر شب آن، "خَیرُمِن اَلفِ شَهر" باشد.
برگرفته از کتاب "شبهای قدر"، صص151-160.
نظرات کاربران