سلامت افراد جامعه، به سلامت کانون خانواده بستگی دارد، به طوری که اگر بخواهیم فردی را در اجتماع سالم بیابیم، باید به سلامت کانون خانوادهای که در آن رشد کرده و تفاهم میان پدر و مادرش دقت کنیم؛ چرا که سلامت روح و جسم پدر و مادر، عامل سلامت فرد و در نتیجه موجب سلامت اجتماع است.
تأمین این سلامت، در تنظیم حقوق افراد نسبت به یکدیگر خلاصه میشود و ریشۀ تنظیم حقوق هم به معرفت ابزارِ حقوق و وظایف برمیگردد.
یعنی من باید بدانم ابزار و قوای مربوط به وظیفهای که درصدد انجام صحیح آن هستم، چیست؛ تا با این معرفت، به وظیفهام پرداخته، در سایۀ آن به محور وحدت نزدیک شوم. به عنوان مثال باید بدانم وظیفۀ من در میدان توحید در قبال همسرم چیست. او نیز باید ابزارش را در رابطه با من در میدان توحید به خوبی بشناسد. در این صورت، تفاهم -نه مطلق کمال- برقرار میشود و با این تفاهم، کانون خانواده، محیطی سالم، دور از مشاجره، اختلاف و سردی و سرشار از عشق، لطف و عنایت میشود.
برگرفته از کتاب "آیین زندگی (همسرداری)"، ص 86.
نظرات کاربران