کسی که «من» الهی خود را بشناسد، اول، خودش برای خودش «عزیز» میشود. چنين فردی هم آراستگی ظاهر خود و زندگیاش را حفظ میکند، هم آراستگی باطنش را.
يکی از نمونههای آراستگیهای باطنی، محکمبودن و ایستادگی در برابر مشکلات ناسوتی است.
شخص مقاومی که من الهی خود را شناخته، برای حل مشکلاتش با هر کسی درددل نمیکند و افراد ديگر از زندگی او آگاه نیستند. چون میداند این درددل کردنها، سبب سوءظنها و تنگنظریهای بسياری میشود.
آخر، آنکس را که پناهش حق است، چه نیاز به درددلکردن؟!
چه نیاز به بيان نیازهای مادی و عاطفی، حتی با دوست صمیمی؟! پس کو آثار قرب به خدا؟
این اظهار نیازها، از ترفندهای شیطان است برای دوری انسان از حق... .
این گونه افراد در دید ملائکه و اولیاءالله، جایی ندارند و خدا هم آنان را به همان دنیا و دنیاداران وامیگذارد تا کارشان را درست کنند.
درست است که بسیاری از مشکلات ما به دست خلقالله حل میشود؛ اما اول سراغ خدا رفتن و از او واسطه و حلال مشکل طلبيدن کجا و مستقیم سراغ مردم رفتن کجا... ؟!
رجوع به خدا در تمام امور، عین عزت، و مراجعه به مردم بدون در نظر گرفتن خدا، عین ذلت است.
بدانیم خدا با ماست، با تمام اسمائش متناسب با تمام مشکلات ما؛ پس درد خود را نزد او ببریم، که با او حتی اگر به شکایت هم سخن بگوییم، چون میداند جاهلیم، درمیگذرد.
برگرفته از مباحث "قرب حق"، جلسۀ نوزدهم، 27 رمضان 1436.
نظرات کاربران