رمز عزّت عباس-سلام‌الله‌علیه

عزّت به معنای صلابت، نفوذناپذیری و چیرگی بر دشمن است؛ چنان‌که در لغت عرب، به زمین سفت و نفوذناپذیر، زمین عزاز می‌گویند؛ یعنی زمین محکم.

عزت و اسم عزیز الهی، در اثر ولایت‌پذیری به قلب وارد می‌شود، چون در حقیقت تنها چیزی که انسان را نفوذناپذیر و محکم می‌کند، حیات قلب است. وقتی قلب انسان، چیزی را پذیرفت، اگر همۀ دنیا هم جلویش بایستند، اثری بر او ندارد.

یاران حسین(علیه‌السلام) کسانی نبودند که در کربلا یار امام(علیه‌السلام) شوند. آن‌ها کسانی بودند که ابتدا در میدان ولایت و صراط عزیز و حمید، نفْس خود را رام کرده بودند و این نفْسِ رام‌شده به دست خودشان، رام حسین(علیه‌السلام) شد. نفس آنان با چه چیز، رام شده بود؟ با امتحان؛ یعنی هر کدام، امتحانات بزرگی پس دادند، تا عزت یابند. ابتدا در جنگ درون، هوس‌ها را رام کردند، سپس در جنگ بیرون، دشمنان را خوار. با چنین اوصافی بود که توانستند قدرت و صلابت را در راه صحیح مصرف کنند. چه امان‌نامه‌هایی که برای یاران امام(علیه‌السلام) و به‌خصوص حضرت اباالفضل العباس(سلام‌الله‌علیه) آمد، ولی عباس(سلام‌الله‌علیه) آن را نپذیرفت؛ چراکه عزیز بود. چه چیزی، او را عزیز کرده بود؟ عشق به ولی و امام؛ چون اسم ولی خدا در قلب کار می‌کند، نه در صورت. اسم ولی که در حقیقت عشق و محبت است، فرد را از ظلمت به سوی نور حرکت می‌دهد و عزیز می‌کند. [1]

اگر ایمان، علم، عبادت، حقایق و اعتقادات به کام قلب آدمی برود، حتی اگر همه‌ در مقابلش بایستند، تکان نخواهد خورد. اصل پیام کربلا این است که بیایید قلب‌هایتان را حیات بدهید؛ که قلب انسانی، وادی جامع اسماء خدا و عرش و حرم الهی است و اگر حیات پیدا کند، هرگز در تشتّت و تفرقه قدم نخواهد گذاشت.

برگرفته از کتاب "ابتلا در کربلا"، صفحات 94 و 95 و 96.

 


[1].اشاره به آیۀ "اللهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ"



نظرات کاربران

//