... «من جز زیبایی نمیبینم» این کلام زیبا که از صقع نورانی بنت علی(علیهالسّلام) برخاست، در کدام صحنه ظهور کرد؟ آن زیبایی از نگاه زینب(سلاماللهعلیها) چه بود؟ و چگونه این دید را گرفته بود؟
حضرت، با دیدی ملکوتی و نگاهی قرآنی به پدیدهها و ابتلائات نگریست و با ظهور صفت صبر و بصیرت ولایی، پرچم ولایت را برافراشته نگه داشت. ما زنان شیعۀ زینبی نیز باید قدری این نگاه را بچشیم و با الگو قراردادن حضرتش دلآگاه شویم. این دلآگاهی و خودآگاهی احساسی و آتشی نیست، بلکه یک شعور متعالی و باطنی است که هرگز در هیچ شرایطی، به دشمن باطل، راه نفوذ نمیدهد؛ بلکه با صبر و سعۀ صدر به رفع و دفع خطرات میپردازد. این است که اگر کوه بجنبد، مؤمن و انسان خودآکاه و دلآگاه، راسخ است و متزلزل نمیشود. این نگاه زیبا، همان بینش توحیدی است که همه چیز را تحتالشعاع نور خود میگیرد. اساساً نگاه بی خدا به هستی، عین آتش است و هستی را برای انسان تنگ و زشت میکند. در اثر این نگاه، دل کوچک میشود و قلب از گرفتن فیض الهی باز میماند.
در نظام اسفلسافلینی امروز که تجلی حاکمیت صهیونیسم، سرمایهداری و دنیاطلبی غوغا میکند؛ زندگی با این نگاه زیبا هم امکانپذیر است؛ به شرط اینکه با لایروبی و تهذیب وجود، وارد قرآن شویم، ملکوتمان را در میادین و پدیدههای گوناگون زندگی پیدا کنیم و نگاهمان را نسبت به هستی و حوادث آن، به نگاه زینبی تغییر دهیم و زیبا بینیم: «ما رایت الّا جمیلا»... ؛ چراکه از دل این نگاه و بینش زیبا، میتوان انتظار را بیرون کشید و در صف منتظران ظهور حضرت حجت(ارواحنالهالفداء)، قرار گرفت و عَلَم انتظار را همواره برافراشته نگه داشت.
برگرفته از کتاب "کربلا تقابل با سکولاریسم" ؛ ص366.
نظرات کاربران