شفاعت در لغت، از "شفع" گرفته شده است و شفیع، به چیزی اطلاق میشود که زوج و قرینِ چیز دیگری باشد. یعنی در شفاعت، طرفین، شرط هستند. امکان ندارد دو نفر، خلاف هم حرکت کنند و از هم بهره ببرند؛ بلكه باید همسنخ بوده، با هم محاذات داشته باشند. وگرنه ارتباط شفاعت برقرار نمیشود. چنانكه در امور مادی نیز این امر وجود دارد؛ مثلاً آفتاب با اینكه بدون بخل و تبعیض به همه جا میتابد، تنها، كسی از نور آن بهرهمند میشود كه در مقابل تابشش قرار گیرد؛ نه اینكه خود را در اتاقی تاریك محبوس كند! و این، دلیل بر ناتوانی یا امساك آفتاب نیست؛ بلكه به خود شخص مربوط است.
فیض شفاعت نیز، پیوسته جاری است و آنی قطع نمیشود؛ منتها کسی میتواند قبول فیض کند که همجهت با شفیع حركت كند و ایمان، اعتقاد، روحیه و سلیقهاش مشابه او باشد؛ صِرف لفظ یا محبت صوری، نمیتوان فیض را گرفت. چنانكه فقط با گفتن "خدا رحیم است"، گناهان بخشوده نمیشود؛ گر چه خدا رحیم است؛ اما رحیمیت او شامل كسی میشود كه استعداد اخذ آن را داشته باشد؛ یعنی مسیر ترک گناه، توبه و جبران را رفته باشد.
پس هر چه روح شخص با شفیع، محاذات بیشتری داشته باشد، تشعشع شفاعت او را بیشتر میگیرد. حال هر چه رتبۀ ولایت ولی، قویتر باشد، شفاعت او وسیعتر میشود و از آنجا که بالاترین و کاملترین حد شفاعت بعد از خدا، مربوط به وجود مقدس رسول اکرم(صلیاللهعلیهوالهوسلم) است؛ لذا هیچ یک از انبیاء سلف در این مقام، از ایشان پیشی نداشتهاند و حتی خود آنان نیز اگر بخواهند امت خویش را شفاعت کنند، به اذن و شفاعت ایشان میتوانند این کار را انجام دهند.
در واقع اثرات گناهان امت ایشان و نیز سایر امم و حتی ترک اولای انبیاء سلف، همه و همه در وجود آن حضرت حمل میشود و خداوند با اعطای مقام شفاعت، هم اختیار پاک کردن این گناهان را به ایشان داده است، هم اذن رفع کدورتِ ترک اولای انبیاء و عروجشان؛ بنابراین ما در تمام مراتب، نیاز به شفاعت داریم و باید در دنیا و آخرت، به حضرت ختمی مرتبت و عترت آن حضرت، تمسک و توسل جوییم؛ چرا كه آنان همگی، "وَجِیهاً عِنْدَ الله"و مقرّبین خاص درگاه حضرت حقّ هستند.
برگرفته از کتاب "کوثر ولایت
نظرات کاربران