یاران امام حسین(علیهالسلام) یکشبه یار نشدند. آنها عمری سیر باطنی داشتند و آنبهآن از خود گذشتند تا به ظهرعاشورا رسیدند؛ تا زهیری شدند که تمام اموالش را گذاشت و رفت، یا وهبی که از تازهعروسش چشم پوشید، یا مادری که سر فرزندش را به سپاه دشمن برگرداند!
آنها نیز مانند ما اقتضای خیر و شرّ را داشتند. اما آنقدر در میادین امتحان، امیال و خواستههای خود را فانی کردند تا مصداق کسانی شدند که امام دربارهشان فرمود: «بهتر از یاران خود ندیدم».
این مقام، نتیجۀ سیرِ پیدرپی آنها بود، نه فقط مشاهدۀ امام. پس راه رسیدن به آن برای ما هم باز است. اما اینکه فکر کنیم در کنار امام بودن کار سادهای است و ما هم اگر در کربلا بودیم، حتماً ایشان را یاری میکردیم، تصور غلطی است. مگر آسان است در یک روز تمام هستی خود را کنار بگذاریم و از هرچه داریم، بگذریم؟ وقتی پس از سالها تلاش هنوز رذایل را کنار نگذاشتهایم و مثلاً آنجا که خشمگین میشویم و میخواهیم انتقام بگیریم، نمیتوانیم میل خود را نبینیم و آرام باشیم، چگونه خیال یاری امام را در سر داریم؟!
نظرات کاربران