انتظار، حالت منتظِر برای خروج از ظلمات به نور، قوه به فعل و نقص به كمال است. انتظار صحیح، در منتظِر، تهیأ و آمادگی ایجاد میكند و او را تشنه و شائق منتظَر مینماید؛ "بِنَفْسِی أنْتَ اُمْنِیةُ شَائِقٍ یتَمَنَّی مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا"[1] منتظِر حقیقی، هر لحظه در حال تلاش برای منتظَر است و سعی دارد مبدأ میلش را به مبدأ میل او متّصل کند؛ لذا تمام افعال و اوصاف خود را در بُعد ظاهری و باطنی، بر محور خواست و رضایت منتظَر پیش میبرد. این امر، تشریفاتی و اعتباری هم نیست و خاستگاه آن، اصل وجود فقیر در نیازش به عینالوجود غنی است. اینجاست كه انتظار در وادی ولایت در قالب منتظِر و منتظَر شكل میگیرد. یعنی هر دو منتظِرند. منتظِر، در انتظار نورِ منتظَر؛ و منتظَر، هر لحظه منتظِر برای دریافت تلألؤ و نور از شمس وجود.
اگر ما انتظار را اينگونه بشناسيم و در چنین انتظاری جان دهیم، یقیناً به عالم بقیةاللهی بار مییابیم و در آن عالم، منتظِرِ ظهورِ منتظَرمان خواهیم بود.
برگرفته از کتاب "معرفت نور تا عصر ظهور"، ج 4، صفحات 88 و 96.
[1].مفاتیحالجنان، دعای ندبه:جانم فدای تو ای آرزوی هر مرد و زن مومن مشتاق که تو را یاد کند و ناله سر دهد.
نظرات کاربران