به طور کلی ادعیه و زیارات، مَرکب عروج انسان هستند و او را در راهی که قرآن برای هدایتش تبیین فرموده، حرکت میدهند؛ از جمله زیارت اربعین که در منابع معتبر شیعه از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده است و اسرار زیبایی دارد. در این زیارت، پس از چند سلام به حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) میخوانیم: "السَّلَامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ"؛ سلام بر اسیر بلاها و کشتۀ اشکها.
اما برای امام معصوم، اسارت در بلا و سختی، چه معنایی دارد؟ او در بلندای هستی سیر میکند و فشارهای ناسوتی هرگز نمیتواند وجودش را اسیر کند. پس منظور از این بلا و اسارت چیست؟ و کدام اشکها قاتل امام(علیهالسلام) هستند؟ آن هم نه اشک معمولی؛ بلکه عبرة، یعنی اشکی که از شدت سوز درونی، بیصدا و بیاختیار جاری میشود.
از کوفه دهها هزار دعوتنامه که پر بود از الفاظ عاطفی و احساسی، برای امام فرستاده شد. کوفیان، مردمی احساساتی بودند که امام را برای عروج خود نمیخواستند؛ بلکه او را برای ارضای امیال دنیوی و هوای نفس خود میخواستند، اگرچه میخواستند از دست یزید هم راحت شوند. امام هم دعوت آنان را پذیرفت و راهی کوفه شد؛ هرچند میدانست آنها به وعدههای خود وفا نمیکنند. اینجا بود که اسیر کربات شد؛ یعنی اسیر مشکلات و غم و غصههای محدود مردمی که کمال خود را نمیخواستند و غرق دنیا و هوای نفس بودند.
از اینها گذشته، نامهها حامل اشکهای عاطفی مردم هم بود. آنها آرزوی آمدن امام را داشتند و در این آرزو و انتظار، اشکهایشان جاری بود. اما همین که ابنزیاد آمد و با مثلّث زر و زور و تزویرش آنها را فریب داد، اشکشان خشک شد و تن به ذلّت دادند. پس درواقع با گریههای خویش امامشان را کشتند. به این ترتیب، امام که سیر کمال و تعالی را پیش از دنیا طی کرده بود، بار احساسات نازل و اشکهای بیتعقّلِ طرفداران کوفیاش را به دوش کشید و خود را برای بالا کشیدن آنها فدا کرد.
همواره وقتی کسی به مقام ولایت پناه ببرد، برای امام و ولیّ، مسئولیت میآورد و او نمیتواند از پناه دادن، شانه خالی کند. هر انسانی وظیفۀ خود میداند که پناهجو را پناه دهد؛ دیگر چه رسد به امام معصوم که در کمال انسانی، از همه برتر است. پس به درخواست او پاسخ میدهد، اگرچه به علم لدنّی خود بداند پناهنده، صادق و ثابتقدم نیست و به عهد خود، وفا ندارد.
برگرفته از"سخنرانی استاد لطفیآذر"، اربعین 94.
نظرات کاربران