(3جلسه)
جریان امتحان، جریان خالص شدن است، جریان جدایی سره از ناسره. مثل خالص شدن طلا که باید در کورهی داغ برود و ذوب شود تا زوایدش بریزد. انسان نیز در درون خود، حامل گوهرهای ناب است؛ چنانکه پیامبر اکرم(صلّیاللهعليهوآله) میفرمایند: "النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ"؛ و گوهر وجود انسان، همان ولایت است؛ همان اسماء حُسنای خداست که تکویناً به وجود انسان، تعلیم شده و او هر چه غیر از آن دارد، زوائد است. حال، تنها راه ظهور و بروز این گوهر، عبور از کورههای امتحان است؛ و تا در میادین امتحان، جدا شدن و کندن از خودیها را انتخاب نکند، عیارش بالا نمیرود و خالص نمیشود! اما عیار انسان را چگونه میسنجند؟ و آن طلای نابی که ما را با آن محک میزنند، چیست؟
معیار، حقیقت انسان کامل است که در چهارده جلوه ظهور کرده: چهارده معصوم! همان انسانهایی که از قبل از خلقتشان امتحان شدند و جز وفا، چیزی از خود نشان ندادند؛ آنها که وجودشان خالی از هر گونه ناخالصی است و از این رو "الْبَابُ الْمُبْتَلَی بِهِ النَّاسُ" شدهاند؛ باب امتحان مردم. پس هر امتی با امام زمان خود، امتحان میشود و امتحان ما هم با حضرت حجت(عجّلاللهفرجه) است. او مربی جامعی است که ما را با جمال و جلالش میآزماید تا تربیتمان کند؛ و تنها، کسی میتواند از این امتحانها به سلامت بگذرد، که فقط امامش را بخواهد و لاغیر! آن هم نه اینکه امام را فقط برای رفع حاجات جزییاش بخواهد، بلکه او را بخواهد برای رفع نیاز جانش، برای یافتن معنای توحید، برای چشیدن طعم بندگی.
توضیحات بیشتر در این باره را در اصل بحث خواهیم یافت.
نظرات کاربران