(4جلسه)
پایه و اساس وجود انسان و به عبارتی فونداسیون وجود او، معرفت است. لذا حتماً باید این پایه را محکم بسازد تا بتواند مصالح شریعت و اعمال را بر آن سوار کند؛ وگرنه مصالح، هر چه هم زیبا باشند، بدون داشتن پایه، فرو میریزند! اما این معرفت که پایهی بنای وجود انسان میشود، همانا معرفت به حجت خداست؛ که "اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ؛ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ، ضَلِلْتُ عَنْ دِینِی".
امام زمان(عجّلاللهفرجه) حقیقت جامعی است که در همهی عوالم وجودی ما حاضر و محیط بر آنهاست؛ درست مانند روح که حاکم و حاضر بر جسم و خیال انسان است. پس ما را چه شده که فقط در حس و عاطفه، دنبال امام میگردیم؟ یا فقط میخواهیم او را ببینیم؟! در حالی که باید او را در جامعیتش بیابیم. امام، مظهر جامع خدا و واسطهی فیض اوست. امام، حبل متین و وسیلهی اتصال بین آسمان و زمین است. با این بینش، معلوم میشود که غیبت امام، به معنای دوری و جدایی از امت نیست؛ اگر چه ظاهراً این باشد! مگر میشود ریشه از ساقه و برگ، و روح از اعضا و جوارحش جدا و دور باشد؟! این، ما هستیم که با خراب و آلوده کردن اعضا و جوارحِ این روح کلّی، مانع ظهور او در هستی شدهایم؛ و این است معنای غیبت امام!
"معرفت امام زمان(عجّلاللهفرجه)" بحثی مختصر اما عمیق، در شناخت حقیقت امام است.
نظرات کاربران