(18جلسه)
در دعای شریف ندبه میخوانیم:
"بَعْدَ أنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا؛ فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ..."
بعد از آنکه زهد در درجات و زینتهای پوچ و باطل این دنیای پست را بر آنان شرط کردی و آنان شرط تو را پذیرفتند و تو از آنان جز وفا ندانستی، پس آنان را قبول فرمودی و به خود، نزدیکشان نمودی...
آری؛ حضرات معصومین(عليهمالسلام) به شرط خداوند که زهد بود، وفا کردند و این گونه بود که مقرّب درگاه و مظهر اتمّ و اکمل او شدند. اما واقعاً زهد چیست؟ آیا زهد، ترک دنیاست؟ آیا ترک زن و فرزند و زندگی است؟
حقیقت، آن است که زهد یعنی دل بریدن از متاع و شهوات دنیا، البته به اختیار و انتخاب خود؛ اگر چه در عالم تکلیف، موظف به ارتباط با دنیا و اهل دنیا هستیم. به عبارت دیگر، زهد یعنی دل کندن از دنیا، نه دست شستن از آن! و قدم اول در راه عشق، همین زهد است. زاهد، همیشه در یاد خداست و در میادین، همواره رضای او را بر خواست خود و دنیا، ترجیح میدهد. البته دنیا نیز، آیهی خداست و زیبا؛ منتها وقتی مورد تعلق نفس انسان قرار گیرد و او را از خدا بازدارد، مذموم میشود.
در این بحث شیرین و عمیق، علاوه بر تفصیل ابعاد زهد، خواهیم دانست که یکی از عوامل عدم نشاط و عدم آرامش در زندگی، همین دلبستگی و غرق شدن در به دست آوردنهای دنیاست؛ زیرا ذات دنیا با ذات انسان، سنخیت ندارد و دنیا برای دل انسان، کوچک و محدود است!
نظرات کاربران