(24جلسه)
آیا تا کنون به مرگ و کیفیت انتقال انسان به عالم دیگر اندیشیدهاید؟ دربارهی عالم برزخ، چقدر میدانید؟ آیا باور میکنید که زیباترین پدیدهی آفرینش، مرگ باشد؟!
باور کنید! زیرا مرگ، ابتدای حرکت کمالی انسان از نقص به کمال است که او را از شقاوتها به سمت نور و سعادت میبرد. واقعاً؟! اما اگر مرگ، ابتدای کمال است، پس انسان در زندگی دنیوی، چه میکند؟ آیا میتواند با آسودگی، هر کاری دلش خواست، انجام دهد؟ چون قرار است بعداً به کمال برسد!
خیر، هرگز چنین نیست! دلیل این تفکر، آن است که ما معمولاً فقط با یک نوع مرگ، آشنا هستیم؛ آن هم مرگی که به آن، مرگ جبری یا رحلت میگویند. در حالی که برای انسان، نوع دیگری از مرگ نیز قرار داده شده که مرگ اختیاری نام دارد.
مرگ جبری، همان است که هر انسانی لابد و ناگزیر از آن است و خود به دو نوع اجل مسمّی و اجل اخترامی تقسیم میشود. اما مرگ اختیاری، با این نوع مرگ، تفاوت اساسی دارد. این مرگ، همان طور که از نامش پیداست، به اختیار و ارادهی خود انسان برمیگردد؛ یعنی انسان به اختیار خود میمیرد، تا اهل سعادت شود! به چه کیفیت؟
وقتی انسان در یک امتحان الهی قرار میگیرد، دو راه دارد: یا مسیر الهی و یا مسیر شیطانی. مسیر شیطانی، همواره مطابق امیال و خواستههای نفسانی آدم است؛ لذا مسیری آسان و پرلذت است. اما مسیر الهی، اغلب سخت و مشکل است؛ چرا که در این مسیر باید بر خلاف خواستههای خود، عمل کرد و در واقع از خودی، مُرد و به حیات الهی زنده شد. مثلاً آنجا که فرد در میدان انتقام واقع میشود، باید از خواست و صفت نفسانی خود یعنی "انتقامجویی" جدا شود و به صفت خدایی «عفو» متصل گردد؛ و این سیر، همان است که به آن، مرگ اختیاری میگویند. در واقع فرد در این سیر، افعال، صفات، اندیشهها و تعلقات زمینی خود را کنار میگذارد، تا به عالمی وسیعتر برسد.
در این سلسله مباحث، با بررسی این دو نوع مرگ، و بیان مراحل سکرات، تلقین و احتضار در هر یک از این دو، راههای آمادگی برای این دو سفر، تبیین میشود.
نظرات کاربران