(محرم 89 – 82جلسه)
آدم و شیطان؛
هابیل و قابیل؛
ابراهیم و نمرود؛
موسی و فرعون؛
علی(عليهالسلام) و معاویه(لعنةاللهعليه)؛
حسین(عليهالسلام) و یزید(لعنةاللهعليه)؛
...و امروز ولایت فقیه و صهیونیسم جهانی.
این تقابل حق و باطل، سیر جاری تاریخ در همارهی زمان بوده و اکنون نیز شدیدتر از هر زمان دیگر، هست و تا ظهور نهایی حق هم، ادامه خواهد داشت؛ که به فرمودهی حقتعالی: "جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ"؛ بالأخره یک روز، حق، ظهور میکند و بساط باطل برچیده میشود. حال، ما کجاییم؟ در زمرهی حق یا در زمرهی باطل؟
باید مراقب باشیم و خود را در محور حق نگه داریم. البته حق، خودش باقی است و نیازی به ما ندارد؛ ماییم که باید با حق باشیم، تا باقی و ماندگار شویم. اما شرط دارد!
شرط حضور و ثبات در میدان حق، همانا بصیرت در شناخت حق، و التزام عملی به حقّی است که شناختهایم. بدون این دو گام، اگر چه چند روزی و در چند بُعد، با حق باشیم، باز در پرتگاه فتنهها که حق و باطل، سخت به هم میآمیزند، پایمان میلغزد و خطر سقوط به نیستگاه باطل، تهدیدمان میکند!
و این، راز دشت داغ و سرخ کربلاست! کوفیان که تا چند روز پیش از واقعه، ظاهراً طالب و منتظر حق بودند، همین که دنیا برایشان پررنگ شد، دیگر حق را ندیدند، اگر چه جلوی چشمشان بود و او را میشناختند! بر خلاف کربلاییان که هر چند برخی از اول بودند و برخی آخر آمدند، اما همه در نهایتِ بصیرت، گرد خورشید عشقشان طواف کردند و عاشقانه فداییاش شدند و همه با او رفتند، تا دنیای بی او را نبینند!...
در این مباحث، به شناخت مفصل حق و باطل و جلوات گوناگون آن دو پرداخته شده و مثالهای عبرتانگیز تاریخی همچون جریان ناکثین و مارقین نیز، شرح داده شده؛ تا در نهایت، به مصداق امروزی باطل یعنی صهیونیسم جهانی و شیطانصفتیهای آن رسیده است.
نظرات کاربران