(3جلسه)
حتماً تا به حال شنیدهاید که «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»؛ یعنی هر چه در نظام ماده است، ظاهرش حکایت از مرتبه و حقیقتی در عوالم بالای وجود میکند، که به دلیل ارتباطش با عالم حقیقت، خواص ویژهای دارد. البته این خواص برای ما، مشهود و ملموس نیست و برای اینکه از آنها بهرهمند شویم، باید به رتبهی بالای وجود برویم تا بتوانیم با رتبهی برتر اشیاء، ارتباط برقرار کنیم.
از جمله، ماههای سال هستند که چه از نظر لفظی و چه از نظر زمانی، در ظاهر و باطن، خواص گوناگونی دارند. یکی از ماههای سال، ماه ذیالقعده است که در لغت، به معنای صاحبِ نشستن است و در حقیقت و بُعد عقلانیاش، یعنی یافتن جایگاه واقعی خود در هستی - که همان ادراک بندگی و عبودیت است- و نشستن سر جای بندگی خود؛ یعنی هیچ چیز را نبینیم، مگر خدا را.
لذا ماه ذیالقعده در سیرهی بزرگان، آغاز چلّهگیری برای رسیدن به این بندگی بوده است؛ به این ترتیب که در آغاز، نواقص خود را برمیشمردند تا به تدریج از آنها درآیند و در پایان چهل روز، با شمشیر عشق خدا، بازماندههای نفس را قربانی میکردند.
علاوه بر ماه ذیالقعده، عدد چهل نیز جایگاه خاصی در میان اعداد دارد که در این مباحث، به این جایگاه و همچنین به بهترین چلّهای که میشود گرفت، به طور کلی اشاره شده است.
البته باید توجه کرد که وقتی میگوییم بندگی، این بندگی مراتب دارد؛ چرا که انسان، دارای عوالم و مراتبی در وجود است و بندگیاش نیز باید متناسب با همان مراتب باشد. هر یک از این عوالم هم، خواص ویژهای دارند که توضیح آنها، از قسمتهای جذّاب بحث است.
ماه ذیالقعده، روزی دارد که مخصوص پذیرش توبه است و عبد باید از خدا بخواهد که به او توفیق توبه در تمام عوالم را بدهد؛ به گونهای که او دردمند شود و از خود بپرسد: چرا این قدر با رساله و احکام، غریب است و هنوز قدرت تشخیص حلال از حرام را ندارد؟ چرا در دنیا و جاذبههایش غرق است و این همه رذایل از کجاست؟ و چرا قدرت استنباط از قران را ندارد و در قلبش تجلی معارف نمیشود؟!...
نظرات کاربران