همسرم با صدای آهسته میگوید: «آخه عزیزم، زمونه فرق کرده؛ نمیتونیم بچهمونو با خودمون مقایسه کنیم و با شرایط زمان خودمون بزرگش کنیم. شرایط الآن حتی با سه سال گذشته هم قابل مقایسه نیست.»
با ناراحتی میگویم: «خب پس می گی چی کار کنم؟ هیچ کاری بهش یاد ندم؟ نه تمیز کردن، نه شستن، نه پختن...، هیچی؟»
میگوید: «چرا؛ همۀ اینا را بهش یاد بده، ولی با شیوۀ جدید. بذار غذایی که دوست داره، بپزه. اگر فستفود دوست داره، بهش اجازه بده؛ توی ذوقش نزن. با همین کار میتونی کمکم پاشو به آشپزخونه باز کنی.
این بچه، حاصل زندگی ماست. باید شرایط زمانو در نظر بگیریم و روش تربیتی متناسب با این زمان رو براش به کار بگیریم؛ وگرنه نمیتونیم باهاش ارتباط برقرار کنیم.»
به فکر فرو رفتم. واقعاً من میتوانم فرزند نوجوانم را با نوجوانی خودم یا حتی نوجوانی خواهر بزرگترش مقایسه نکنم و با او طبق شرایط زمانی خودش رفتار نمایم؟
نظرات کاربران