وقتی فرزندمان کوچک است، با اسباببازیهای ساده و ارزان، لباسهای رنگ و وارنگ، خوراکیهای خوشمزه و مسافرتهای کوتاهمدت، سرگرم و راضی میشود. از بودن در کنار ما لذت میبرد و دوست دارد همیشه با هم باشیم.
اما وقتی نوجوان میشود، چیزهای متفاوتی میخواهد که شاید هم برای ما عجیب وغریب باشد.
مثلاً بیشتر دلش میخواهد در جمع دوستان همسن و سالش باشد، با آنها به خرید برود، با ابزار موسیقی آشنا شود و بخواند و بنوازد، با مشاورانی که از درونش میگویند، مشورت کند و حتی به کشورهای دیگر سفر کند و دنیای اطرافش را بهتر بشناسد. حتی گاه دنبال شغلی برای خود میگردد تا استقلال مالی داشته باشد.
***********
وظیفۀ ما به عنوان پدر ومادر، شناسایی دقیق نیازهای روحی و مادی اوست؛ نیازهایی که بیشترشان مطابق با شرایط زمانه است و با نیازهای دورۀ جوانی ما فرق دارد. اگر نسبت به شناخت و رفع درست نیازهای نوجوانمان بیتفاوت باشیم، میتواند باعث عقدههای درونی و سرخوردگی او شود. اما همراهی وهمدلی با او و جهتدهی مناسب به خواستههایش، باعث حرکت صحیح و رشد و بالندگیاش میشود.
آنچه در این میان اهمیت دارد، حرکت در مسیر شکوفایی استعدادهای خدادادی فرزندان است؛ استعدادهایی که اگر مورد بیتوجهی و بیمهری واقع شود، ریشۀ انحرافات شخصیتی و اختلالات روانی آنها خواهد شد.
وقتی میخواهیم حق فرزندمان را رعایت کنیم،باید:
اول، مراحل تربیت را در نظر بگیریم:یعنی آن چیزی را که شایسته و مناسب هر سن، است. انجام دهیم. مثلا دوره کودکی مانند نوجوانی یا جوانی نیست و رفتار ما با یک کودک باید متفاوت از رفتارمان با یک نوجوان باشد.
دوم، نوع و روش تربیت خود را با شرایط زمان تغییر دهیم.
یادمان باشد! هرچند ما روش های خود را ممکن است در طول زمان تغییر دهیم،اما هدف و جهت گیری تربیتمان، همیشه باید ثابت باتشد.
یعنی آن چیزی باشد که خداوند تعیین کرده است.
نظرات کاربران