چرا فرزند من دیر رشد میکند؟ چرا این همه درشت شده؟
چرا زود به زود مریض میشود؟ چرا اینقدر عصبانی و بداخلاق است؟
کلافهام کرده،خیلی شیطنت دارد و...
اینگونه سوالها و نگرانیها، حتی اگر به زبان آورده نشوند، نشان میدهد فرزندخود را آنگونه که هست، نپذیرفتهایم.
و این امر،بر رابطهی ولایی -مادر و فرزندی- بین ما و او اثر خواهد گذاشت.
یادمان باشد! هر کودکی با مزاج، چهره و روحیهی خاصی به دنیا میآید، پس او را همانطور که هست بپذیریم و به او عشق بورزیم.
تمرکز بر عیوب فرزندان؛ حتی چاقی و لاغریشان، کمرویی و خجالتشان و... ، نمیگذارد آنطور که باید عشق و محبتمان را به خوردشان دهیم!
متأسفانه ما عادت کردهایم همیشه سهمی از محبتمان را برای روزی نگه داریم که آنها به وضعیت ایدهآلمان برسند؛ خوب بخورد، منظم شود، پرخاشگر نباشد و...؛ غافل از اینکه باید از همان اول، فرزندمان را با همۀ ویژگیهایشان، با تمام وجود، دوست داشته باشیم تا در کنار او، در محیطی سالم و امن، مراحل انسانشدن را طی کنیم؛ نه اينکه در مقابلش باشيم و با فضایی ناامن، او را از خود دور کنیم؛ که در این صورت، اصلاً تربیت و رشدی انجام نمیگیرد.
نظرات کاربران