مهمان که باشی، ارج و قرب داری. حتی اگر بد باشی، به حرمت مهمان بودنت، با ادب و احترام با تو برخورد میکنند؛ طوری که بدیهایت را از یاد میبری و گمان میکنی بهترین انسانی. اما هرقدر هم خوب باشی، نمیتوانی به جای صاحبخانه تصمیم بگیری و مدیریت منزلش را بر عهده داشته باشی.
چه خوب بود ما خود را مالک فرزندانمان نمیپنداشتیم و آنان را همچون مهمان، گرامی میداشتیم؛ مهمانان عزیزی که چند صباحی بیشتر نزد ما نیستند. نه به خاطر خوبیهایشان، خود را فدا میکردیم و اختیار تمام امور را به دستشان میسپردیم که هرکار خواستند، بکنند؛ نه به خاطر بدیها و نقصهایشان، آنقدر کوچکشان میکردیم که امید به خوب بودن و زندگی کردن را از دست بدهند. بلکه آنها را برای بودنشان دوست میداشتیم و با زیباترین روشهای تربیتی، پذیرایی میکردیم.
**********
وقتی حق کودکت را رعایت نکردی و شخصیت او راشکستی، دیگر انتظار همراهی و احترامش را نداشته باش. همانطور که وقتی شیشهی عینکت را شکستی، دیگر نمیتوانی با آن درست ببینی!
نظرات کاربران