اختیار انسان، ضرورتی برای رجعت
در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 26، 28 رمضان 1444) به تبیین موضوع «اختیار انسان، ضرورتی برای رجعت» میپردازیم.
از دلایل ضرورت رجعت گفتیم. اما این ضرورت فقط برای شیعیان و مسلمانان نیست. رجعت با ظهور آخرین معصوم در مکتب شیعه آغاز میشود و اولین انسانهای رجعتکننده هم خاتمالانبیاء(صلیاللهعلیهوآله) و اولاد معصومینشان(علیهمالسلام) هستند؛ اما اینگونه نیست که رجعت مختص مسلمانان باشد؛ چون خداوند پیامبر را رحمتی برای عالمیان[1] معرفی کرده و شأن پیامبراکرم این است که از آدم تا خاتم زیر چتر هدایتش قرار بگیرند. لذا رجعت برای تمام مظلومان تاریخ است و نه تنها مظلومان شیعه. هرچند مظلومان شیعه به خاطر شدت ظلمی که بر ایشان روا شده و نیز شدت بندگیشان میتوانند زمینۀ انتقامگیری سایر مظلومان تاریخ را فراهم کنند و رجعت با آنان آغاز میشود. درادامه تمام مظلومان و نیز ظالمان امم گذشته نیز رجعت خواهند داشت.
علاوه بر مواردی که پیش از این برای ضرورت خلقت گفتیم نوع خلقت و انتخاب انسانها ضرورت دیگری برای رجعت است.
با بررسی آیات سورۀ انبیاء این مورد بیشتر برایمان روشن میشود:
"إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ ۖ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ"؛
اين است امت شما كه امتى واحد است و منم پروردگار شما پس مرا بپرستيد. ولی امرشان را ميان خود پارهپاره كردند. همه به سوى ما بازمىگردند.
"فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ"؛
هر كس كه كارى شايسته كند و او مؤمن باشد، كوشش او را ناسپاسى نيست و ما او را مىنويسيم.
نمیفرماید کار نیکش را مینویسیم؛ بلکه خودِ او را مینویسیم. کتابت مؤمن یعنی تعین و تشخصی که مؤمن با انتخاب عمل صالح به نفسش میدهد.
براساس این آیات، خداییِ خدا این است که تلاش کسی را که در مسیر صالحات است ضایع نمیکند و او باید نتیجۀ اعمالش را ببیند. اما نه در قیامت؛ بلکه در همین دنیا و در تعین نفسش. درواقع انسان به دنیا آمده تا ظهور خدا را در اعمال و عباداتش ببیند و مسیر کمال را در این دنیا طی کند. اگر در دنیا بدون اختیار فرد، مسیر کمال و انجام عمل صالح برایش بسته شود در رجعت برمیگردد تا این روند را کامل کند. نه اینکه فقط در قیامت، خدا بخواهد برایش جبران کند.
از عدل الهی به دور است که عدهای در دنیا با زجر و درد، مسیر کمالشان بسته شود و عدهای با خوشی و ظلم مسیر شقاوت را بروند. کسی که تمام عمرش را زجر کشیده و مورد ظلم واقع شده است اگر در قیامت هم وارد خوشی و راحتی شود ارضاء نمیشود. او میخواهد از کسانی که این درد و ظلم را بر او تحمیل کردند در همین دنیا انتقام بگیرد. و این ضرورتِ رجعت را میرساند.
"وَحَرَامٌ عَلَىٰ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ حَتَّىٰ إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ"؛
و قريهاى را كه به هلاكت رساندهايم محال است كه بازگشتى داشته باشند (در رجعت)؛ تا آنگاه كه يأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنان از بلندیها به شتاب سرازير گردند.
"وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ"؛
و وعدۀ حق نزدیک گردد، ناگهان ديدگان كسانى كه كفر ورزيدهاند خيره میشود: «اى واى بر ما كه از اين، در غفلت بوديم؛ بلكه ما ستمگر بوديم.»
کسی که مرده نمیتواند از مرگ و قیامت در غفلت باشد. این غفلت از این است که میتواند در رجعت به دنیا برگردد.
"إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ"؛
در حقيقت، شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد، هيزم دوزخيد. شما در آن وارد خواهيد شد.
پس گمان نکنید که برای هدایت به دنیا برگشتید. در هرصورت شما هیزم جهنم هستید و برای تقاص پس دادن، رجعت کردهاید.
"لَوْ كَانَ هَٰؤُلَاءِ آلِهَةً مَا وَرَدُوهَا ۖ وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ"؛
اگر اينها خدايانى [واقعى] بودند در آن وارد نمىشدند، و حال آنكه جملگى در آن ماندگارند.
"لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ هُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ"؛
برای آنان در آن نالههای دردناکی است و چیزی نمیشنوند. بیگمان كسانى كه قبلاً از جانب ما به آنان وعدۀ نيكو داده شده است از آن زفیر دور داشته خواهند شد.
"لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا ۖ وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ"؛
صداى آن را نمىشنوند و آنان در ميان آنچه دلهايشان بخواهد جاودانند.
این خالد بودن در رجعت یعنی تغییر و تحولی ندارند. اگر جزء رجعتکنندگان صالح باشند دیگر طالح و شقی نخواهند شد؛ چون دست شیطان بسته شده است. اگر هم شقی باشند در رجعت به سزای اعمالشان میرسند و مسیر هدایت را نمیتوانند طی کنند.
"لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَٰذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ"؛
آن وحشت بزرگ (قیامت) غمگينشان نكند و فرشتگان به ديدارشان آيند كه اين همان روزى است كه به شما وعده داده بودند.
"يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ"؛
روزى كه آسمان را همچون پيچيدن صفحۀ نامهها درمیپيچيم. همانگونه كه بار نخست آفرينش را آغاز كرديم، دوباره آن را بازمیگردانيم. وعدهاى است بر عهدۀ ما كه ما انجامدهندۀ آنيم. (وعدۀ الهی عین فعل اوست و همان "کُن فَیَکون"
است).
"وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ"؛
و در حقيقت، در زبور پس از تورات کتابت کردیم(واجب کردیم بر خودمان) كه زمين را بندگان شايستۀ ما به ارث خواهند برد.
"إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ"؛
به راستى در اين براى مردم عبادتکننده، بَلاغ (کفایت) است.
درواقع رجعت برای انسانهای صالح و عابد، ضروری و عامل امیدشان به آینده و افزایش صبرشان است.
"وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ"[2]؛
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم.
و این یعنی رحمت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که برای تمام جهانیان است باید در همین دنیا بر ایشان افاضه شود و آن هم در رجعت و با برگشت امم پیشین، امکانپذیر است.
[1] - سورۀ انبیاء، آیۀ107: "وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ".
[2] - آیات 92 تا 107 انبیاء.
نظرات کاربران