رجعت در سایر ادیان

رجعت در سایر ادیان

در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 9، 9 رمضان 1444) به تبیین موضوع «رجعت در سایر ادیان» می‌پردازیم.

دانستیم نظام هستی سه مرحله دارد: اولین مرحله، ظهور حقّ است که درواقع موجب پیدایش ظهورات و اختفای حق در ورای آن‌ها شده و در این دوره، دولت ابلیس روی کار آمده است. مرحلۀ دوم، رجعت است که دولت اولیاء حق به ظهور می‌رسد و مرحلۀ نهایی، قیامت است که دولت حق برای همگان ظهور می‌کند.

بنابراین رجعت، امری مختص به اسلام و تشیّع نیست؛ بلکه رجعت در سایر ادیان نیز آمده و موحّدان به آن معتقدند، اگرچه باورها در کمّ و کیف آن، متفاوت است. درواقع رجعت، به نحوۀ خلقت انسان برمی‌گردد که جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاست و این سیر باید خود را در دنیا نشان دهد تا مردم ببینند که خدا در قیامت چگونه مردگان را زنده می‌کند.

روایت شده که بُریدبن‌معاویه عِجلی از امام صادق(علیه‌السلام) دربارۀ پیامبری به نام اسماعیل که در قرآن آمده، پرسید آیا همان فرزند حضرت ابراهیم(علیه‌السلام) است؟ امام فرمود: «...او اسماعیل فرزند حزقیل است که خدا او را به سوی قومش فرستاد؛ اما او را تکذیب کردند و کشتند. پس خدا بر آنان غضب گرفت و مَلک عذاب برایشان نازل کرد. اما اسماعیل گفت: «نیازی نیست.» آن‌گاه خدا به او وحی کرد: «پس چه می‌خواهی؟» اسماعیل پاسخ داد: «پروردگارا، تو برای ربوبیت خود و نبوّت محمد و ولایت اوصیائش(علیهم‌السلام) پیمان گرفته‌ای و بهترین مخلوقت را از آنچه امتش با حسین‌بن‌علی(علیه‌السلام) می‌کنند، باخبر کرده‌ای و وعده داده‌ای که حسین را به دنیا برگردانی تا انتقامش را بگیرد. از تو می‌خواهم مرا نیز به دنیا برگردانی تا همراه او انتقام بگیرم.» خدا هم پذیرفت و وعده داد که او را برگرداند.»[1]

در روایتی آمده است: «همانا خداوند به داود و سلیمان نشانه‌هایی عطا کرد که به هیچ‌یک از انبیاء نداد؛ به آن دو، زبان پرندگان را آموخت و آهن را بدون آتش برایشان نرم کرد. کوه‌ها را با داود شناور ساخت و بر او زبور را نازل کرد که در آن، توحید و تمجید و دعا آمده و نیز اخبار پیامبراکرم و امیرالمؤمنین و ائمه(علیهم‌السلام) و اخبار رجعت و ذکر حضرت قائم. برای همین در قرآن آمده است: "وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ"[2][3]

از رجعت در یهود هم بشنویم که اصبغ‌بن‌نباته می‌گوید: روزی معاویه به من گفت: «شما شیعیان می‌پندارید علی دابّةالارض است؟» گفتم: «آری، هم ما چنین می‌گوییم و هم یهود.» آن‌گاه معاویه دنبال عالم بزرگ یهود فرستاد و از او پرسید: «آیا دریافته‌اید که دابّةالارض نزد شما مکتوب است؟» گفت: «آری.» معاویه پرسید: «چیست؟ اسمش را می‌دانی؟» گفت: «مردی است به نام إلیا.» پس معاویه رو به من اقرار کرد: «إلیا چقدر به علی نزدیک است!»[4]

اما خبر رجعت در دین مسیحیت نیز آمده است. ازجمله نقل است هنگامی که سپاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) از جنگ صفّین بازمی‌گشتند، در راه به راهبی برخوردند که از نسل شمعون، بهترین حواری حضرت عیسی(علی‌نبیّناوآله‌‌وعلیه‌السلام) بود. او کتابی از وصایای عیسی و به خط شمعون داشت که تمام اتفاقاتِ پس از آن حضرت در آن بیان شده و تا جایی می‌رسد که خدا مردی به نام احمد از فرزندان اسماعیل‌بن‌ابراهیم را در مکّه برمی‌انگیزد.

او و دوازده نفر از خاندانش که یکی پس از دیگری می‌آیند، بهترین خلق خدا هستند که خدا با دوستشان دوست و با دشمنشان دشمن است و اطاعت و نافرمانی‌شان، اطاعت و معصیت خداست. نام و نشانی، اوصاف ظاهری، تاریخ زندگی، یاران و دشمنان و نیز آنچه مردم هر زمان با آنان می‌کنند، همه در کتاب شمعون ثبت شده است.

این تاریخ، ادامه دارد تا آنجا که خدا عیسی‌بن‌مریم را از آسمان نازل می‌کند و او پشت سرِ آخرین نفر آنان نماز می‌گزارد. می‌گوید: «همانا شما امامانی هستید که هیچ‌کس مقدّم بر شما نیست.» و امام دوازدهم، تمام شهرها را پر از عدل و داد می‌کند و شرق و غرب را تحت مالکیت خود می‌گیرد تا اینکه خدا او را بر تمام ادیان، غالب می‌گرداند.[5]

در روایت دیگر آمده که خداوند به حضرت عیسی وحی فرمود: «سخن مرا بشنو و در امر من بکوش؛ همانا من تو را بدون پدر آفریدم و نشانه‌ای برای جهانیان قرار دادم. پس مرا بپرست و بر من توکّل کن؛ کتابم را باقوّت بگیر و برای اهل سوریه تفسیر کن و بگو به یگانگی من و به رسولم ایمان آورند؛ همان پیامبر رحمت که در آخرا‌لزمان می‌آید و معرکۀ اول و آخر است. برترین خُلق را دارد، آخرین پیامبر است و عاقب و حاشر است[6]. پس به بنی‌اسرائیل بشارت ده.»[7]

اینکه پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) هم اول می‌آید، هم آخر و نیز القاب عاقب و حاشر برای آن حضرت، اشاره به رجعت دارد.

مجموع این‌گونه روایات نشان می‌دهد که نه‌تنها اعتقاد به رجعت، مختص اسلام و شیعه نیست، بلکه رجعت‌کنندگان نیز فقط از مسلمانان نیستند؛ بلکه برخی از انبیاء و اولیاء سلف نیز هنگام ظهور بر خواهند گشت.

 

 

 

 

 

 


[1]- كامل الزيارات، ص65.

[2]- سورۀ انبیاء، آیۀ 105 : به‌تحقیق در زبور پس از ذکر نوشتیم که: زمین را بندگان صالح من به ارث می‌برند.

[3]- بحارالأنوار، ج14، ص3.

[4]- بحارالأنوار، ج53، ص112.

[5]- كتاب سليم‌بن‌قيس الهلالي، صص705-708.

[6]- کسی که بعد از او احدی نیست و کسی که همه در مقابل او محشور می‌شوند.

[7]- بحارالأنوار، ج21، ص317.

 



نظرات کاربران

//