سیمای رجعت در زیارت‌ها

سیمای رجعت در زیارت‌ها

در ادامۀ بحث «رجعت» (جلسۀ 28، 30 رمضان 1444) به تبیین موضوع «سیمای رجعت در زیارت‌ها» می‌پردازیم.

عید فطر بر همۀ ما مبارک باشد و ان‌شاءالله دعاهایی که در این ایام از لسان معصومین(علیهم‌السلام) می‌خوانیم، در این ساعات پایانی ماه مبارک رمضان، به اجابت برسد. دعاهایی که امید است با خواندن آن معرفت خود را در حرکت صعودی بیشتر کرده، جلوه‌های جلال و جمال الهی را بهتر ‌بشناسیم.

خداحافظی با ماه رمضان، وداع با یک زمان نیست، بلکه وداع با یک حقیقت ذی‌شعور است که تمام اسمای الهی در آن در دسترس قرار گرفتند و در هر آن جلوه‌ای از خدا را در خود به ما نشان داد. خدا را شکر می‌کنیم که به ما توفیق حضور در این مهمانیِ بی‌نقص ‌خودش را داد.

در ادامۀ بحث رجعت در زیارت‌ها، امروز فرازهایی از دیگر زیارات را بررسی می‌نماییم.

در یکی از زیارت‌های اما حسین(علیه‌السلام) می‌خوانیم: "أُؤَمِّلُ فِي قُرْبِكُمُ النَّجَاةَ وَ أَرْجُو فِي أَيَّامِكُمُ الْكَرَّةَ"[1]؛ در قرب و جوار شما آرزوى نجات دارم و در آمدن به محضر شما اميدوارم كه در زمان رجعت باز گردم‏.

فرهنگ رجعت در زیارت عاشورا ترویج می‌شود آنجا که می‌خوانیم: "فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکْرَمَ مَقَامَکَ وَ أَکْرَمَنِی (بِکَ) أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِکَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیْهِ‌وَآلِهِ"؛ از خداوندی که مقامت را گرامی داشت و مرا به واسطۀ تو گرامی داشت، درخواست می‌کنم خونخواهی تو همراه با امام نصرت شده از اهل‌بیت پیامبر اکرم را روزیام کند.

قرآن و ادعیه مرکب سیر صعود انسان هستند، ولی متأسفانه ما به جای سوار شدن به این مرکب‌ها و حرکت با آن‌ها، تنها به خواندن آن‌ها اکتفا کرده‌ایم. برای مثال با اینکه بارها و بارها این عبارات زیارت عاشورا را خواندیم اما توجه نکردیم که وقتی از زبان معصوم، این دعا را می‌خوانیم؛ یعنی یک آرزوی محال را از خدا درخواست نمی‌کنیم پس باید فکر کنیم که کجا می‌توانیم «امام منصور از اهل‌بیت»[2] را یاری کنیم؟ وقتی این سؤال برای ما پیش نیامده یعنی این عبارات را فقط خواندیم بدون تفکر و تأمل در آن! اگر این درخواست را با تأمل بخوانیم، به دنبال ایجاد ضرورت‌های رجعت در خود خواهیم بود.

در زیارت سرداب می‌خوانیم: "إِنْ أَدْرَكَنِيَ الْمَوْتُ قَبْلَ ظُهُورِكَ فَأَتَوَسَّلُ بِكَ إِلَي الله سُبْحَانَهُ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و أَنْ يَجْعَلَ لِي كَرَّةً فِي ظُهُورِكَ وَ رَجْعَةً فِي أَيَّامِكَ لِأَبْلُغَ مِنْ طَاعَتِكَ مُرَادِي وَ أَشْفِيَ مِنْ أَعْدَائِكَ فُؤَادِي"؛ اگر پيش از ظهورِ شما، مرا مرگ در بر گرفت، به واسطۀ تو و پدران پاكت به خداى سبحان توسل مى‌جويم كه بر محمد و آل‌محمد درود فرستد و مرا در زمان ظهورت دوباره بازگرداند و در زمان دولت و حكومتت رجعت كنم تا از اطاعت تو، به مقصودم نائل گردم و قلبم را با انتقام گرفتن از دشمنانت شفا بخشم.

واژۀ «کرّة» که در این فراز از زیارت آمده با رجعت فرق می‌کند. کرّة به معنی بازگشت مکرر است.

دین در زمان غیبت کامل نیست. پس در زمان غیبت، خدمت و طاعت امام هم کامل نیست و شیعه همیشه آرزو دارد که در زمان رجعت باشد تا بتواند طاعت واقعی ائمه(علیهم‌السلام) را به جا آورد و با انتقام از ظالمان که نه‌تنها به ائمۀ معصومین(علیهم‌السلام) بلکه به همۀ بشریت ظلم کردند، قلبش را شفا دهد. بسیاری از کسانی که به خاطر ظلم مستکبرین عالم به جایی رسیده‌اند که نمی‌توانند توحید را بشناسند و در مسیر کمال خودشان حرکت کنند، مستضعفینی هستند که انسان موحد با دیدن آن‌ها قلبش به درد می‌آید و این درد را جز در زمان رجعت نمی‌توان درمان کرد.

در زیارت آل‌یس می‌خوانیم: "و صٰاحِبُ الرَّجْعَةِ لِوَعْدِ رَبِّنٰا الَّتٖی فیٖهٰا دَوْلَةُ الْحَقِّ وَ فَرَجُنٰا وَ نَصْرُ اللَّهِ لَنٰا وَ عِزُّنٰا."؛ و تویی صاحب رجعت برای وعدۀ پروردگار ما که در آن دولت، حق و گشایش ما و یاری رساندن خدا به ما و عزّت ما می‌باشد.

رجعت و دولت حق، فرج انسان‌هاست؛ در ادوار مختلف زندگی بشر، شرایط برای شکوفایی فطرت انسان فراهم نشده است. خداوند در قرآن وعدۀ عزت را به مؤمنین داده است: "وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ"[3]؛ اما این یاری و عزت در طول تاریخ انبیا و خصوصاً تاریخ اسلام دیده نمی‌شود. پس این وعده تنها در رجعت به وقوع می‌پیوندد.

در دعای روز جمعه می‌خوانیم: "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وُلاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ بَلِّغْهُمْ آمَالَهُمْ وَ زِدْ فِي آجَالِهِمْ وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ وَ تَمِّمْ لَهُمْ مَا أَسْنَدْتَ إِلَيْهِمْ مِنْ أَمْرِكَ لَهُمْ وَ ثَبِّتْ دَعَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَاناً وَ عَلَى دِينِكَ أَنْصَاراً"[4]؛ خدايا؛ بر واليان عهدش و پيشوايان پس از او رحمت فرست و به آرزوهاى‌شان برسان و بر عمرشان بيفزا و يارى ايشان را تقويت فرما و آنچه از دينت را به آن‌ها مربوط ساخته‌اى كامل نما و پايه‌هاى حکومت آن‌ها را استوار كن و ما را ياران آن‌ها و ياوران دينت قرار ده.

با خواندن هریک از عبارات این دعا تنها شوق است که وجود انسان را فرا می‌گیرد، تا این زمان کی برسد و ما بتوانیم این اتفاقات زیبا را ببینیم و در آن شریک باشیم!

در زیارت حضرت عباس(علیه‌السلام) می‌خوانیم: "أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً وَ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ مَا وَعَدَکُمْ‏ جِئْتُکَ یَا ابْنَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَافِداً إِلَیْکُمْ وَ قَلْبِی مُسَلِّمٌ لَکُمْ وَ تَابِعٌ‏ وَ أَنَا لَکُمْ تَابِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ‏ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّکُمْ إِنِّی بِکُمْ وَ بِإِیَابِکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ‏"؛ گواهى مى‌دهم که تو مظلوم کشته شدى و خدا آنچه را که وعده داده محققاً به تو عطا کند. اى فرزند امیرالمؤمنین من به زیارت شما آمده‌‏ام درحالی‌که بر شما واردم و قلبم تسلیم امر شما و تابع فرمان شما و من پیرو شما و براى یارى شما مهیا هستم تا هنگامى که فرمان و حکم خدا فرا رسد که او بهترین حکم کنندگان است. پس من با شما هستم و با تمام قواى خود با شما هستم، نه با دشمنان شما. من به شما و به بازگشت شما ایمان دارم.

اگر رجعت نباشد، آیا ما می‌توانیم حضرت عباس(علیه‌السلام) را در دنیای امروز یاری کنیم، یا می‌خواهیم او را در قیامت یاری کنیم؟ معلوم است که یاری آن حضرت فقط در شرایط رجعت فراهم می‌شود که همۀ کسانی که در هر زمانی طلب یاری ایشان را دارند، بتوانند به مطلوب خود برسند.

ویژگی‌های رجعت

1- بازگشت نفس به بدن در همین دنیاست.

2- رجعت شامل طالحان هم می‌شود. رجعت هم ظرف برائت است هم ولایت.

3- رجعت شامل همۀ انسان‌ها نمی‌شود.

4- بازگشت نفس به همین بدن دنیوی است؛ در قیامت بازگشت نفس به همین بدن نیست؛ بلکه به بدنی است که براساس ملکات ساخته شده است.

 

امکان عقلی رجعت

پذیرش امکان وقوع رجعت خیلی آسان‌تر از امکان وقوع قیامت است. بنابراین کسی که معاد و قیامت را قبول می‌کند،  رجعت را رد نمی‌کند. رجعت تعلق روح به بدنِ اول، پس از انقطاع تام نیست و فقط این تعلق ضعیف می‌شود؛ مانند خواب، با این تفاوت که در خواب فاصلۀ این انقطاع کوتاه است ولی در رجعت این فاصله طولانی‌تر است و اتفاقاتی برای بدن هم می‌افتد، مثل اینکه پودر می‌شود؛ ولی در هر حال ‌DNA او باقی می‌ماند.

زنده شدن در رجعت، فعال‌سازی این تعلقِ ضعیف است. همان طور که در خواب بعد از برگشت نفس، تعلق آن به بدن (قوای نفس) فعال می‌شود.

هر انسانی چند رجعت دارد. رجعت پایانی، قیامت است. همین که از خواب بیدار می‌شویم یک رجعت است. آنچه اصطلاحاً به آن «رجعت» می‌گوییم همان برگشت از انقطاع طولانی‌تر نفس از بدن به برزخ است. دلیل اینکه پذیرش رجعت برای ما سنگین است، بها دادن و توجه زیاد به این بدن است. امروز می‌بینیم که با داشتن DNA یک فرد، می‌توانند خصوصیات او را برای ما بیان کنند، پس هیچ استبعادی در پذیرش رجعت باقی نمی‌ماند.

بدن انسان که بعد از مرگ ظاهراً از بین می‌رود، از زمین بیرون نمی‌رود و آنچه جسمانیةالحدوث (DNA) از آن اتفاق افتاده، از بین نرفته است.

از نظر ملاصدرا راز محال بودن بازگشت به دنیا هنگامِ برپایی قیامت و نفخ صور اول این است که پس از آن دنیا نابود می‌شود، ارتباط نفوس با جسم غلیظ و هم جسم لطیف قطع می‌شود.[5] جسم در حرکت جوهری خودش به فعلیت محض می‌رسد. اما در رجعت هنوز به فعلیت محض نرسیده و ماده هنوز قابلیت تکامل دارد، هم در سعادت، هم در شقاوت.

از نظر فلسفه، رجعت برگشت نفوس است به بدن دنیوی در حیات دنیوی. در میان فیلسوفان مسلمان برخی، رجعت را نمی‌توانند اثبات کنند؛ مثل ابن‌سینا و سهروردی که معاد جسمانی را هم تعبداً قبول دارند و نمی‌توانند آن را اثبات نمایند. از نظر ملاصدرا دلیل این امر، اصالت ماهیتی بودن آنان است. از نظر صدرا، وجود اصل است.

ملاصدرا رجعت خاص آخرزمان را می‌پذیرد و روایات زیادی را دلیل بر صحت این اعتقاد می‌داند و معتقد است که عقل هم این مسئله را رد نمی‌کند.[6] صدرا علاوه بر این به تحلیل فلسفی هم از مسئلۀ رجعت می‌پردازد. برای پی بردن به این تحلیل، به نظر ملاصدرا دربارۀ حرکت اشاره می‌کنیم.

صدرا هیچ تعریف ماهوی از حرکت ارائه نمی‌کند، بلکه تنها آن را یک نحوۀ وجود می‌داد. همان طور که می‌دانیم نحوۀ وجودِ ممکن، حرکت جوهری است. از نظر او حرکت جوهری امری اتصالی و تدریجی است؛ یعنی از قطعات منفصل و جدا تشکیل نشده است؛ مثل حرکت نطفه به سوی جنین شدن و حرکت جوانی که به پیری می‌رسد، یا درختی که تنومند می‌شود.

حرکت، یک امتداد واحد است. هیچ امرِ امتدادی، از اجزای بی‌امتداد ساخته نمی‌شود. حرکت یعنی خروج تدریجی متحرک از قوه به فعل، بدون وقفه. این حرکت بعد از مرگ درنفس هست، او از DNA خودش جدا نشده، فقط اتصالش ضعیف شده است. این حرکت نفس، در جایی که شرایط مهیا شود (رجعت)، در همین دنیا ادامه پیدا می‌کند.

در حرکت جوهری، هر موجودی مرز هستی پیشین خود را می‌شکند به هستی وسیع‌ترِ پسین می‌رود. پس این پسین برای او می‌شود مرز، آن را می‌شکند و به هستی وسیع‌تر می‌رود و همچنان پیش می‌رود. نفس این‌گونه مرزهای قوه را می‌شکند به فعلیت می‌رسد.

عالم با همۀ اجزایش، حادث، کائن و رفتنی است. تمام آنچه که در عالم است در هر آنی موجودی دیگر و خلقی جدید است. نفس در حدوثش جسمانی است ولی در بقایش نیاز به بدن ندارد.

نفس در ابتدای نشئۀ تعلقی‌اش قوۀ جسمانی بوده و سپس به تدريج و جزء به جزء رو به اشتداد و تطوّر و تكميل رفته است، تا آنگاه كه از ديار جسمانيّت دنيوى خارج و جدا گرديده و به ذات خود تقوّم يافته و به پروردگار خود گراييده است؛ و به همين لحاظ نفس در حدوث خود جسمانى بوده، و در بقاء أبدى هم روحانى می‌باشد؛ و لذا، نخستين تكوين آن از نشئه قوّۀ جسمانى بوده و سپس بصورتى طبيعى درآمده و پس از آن حسّاس گرديده و در مراتب خود، داراى قوّۀ تفكّر و واهمه و متخيّله شده است.[7]

نفس؛ این وجود واحد سیال پیوسته در خودش در حال حرکت است. اگر سیر حرکت نطفه تا جنین مثلاً 90 سال طول می‌کشید، هیچ گاه برای ما این امر تعجب نداشت که جنین بعد از 90 سال از شکم مادر خارج شود! همین طور است حال نفس و زمانی که در رجعت به بدن برمی‌گردد و این امر درحقیقت جای تعجب ندارد.

هر فعلیت این وجود واحد سیال، زمینه‌ساز این است که به فعلیت بالاتر برسد. کمالات از خودش نیست، بلکه از نفس کلی به او افاضه می‌شود. این سیر ادامه پیدا می‌کند تا زمانی که مادۀ عنصری به طور جدی لطیف و به جرم فلکی شبیه شود؛ به گونه‌ای که قابل پذیرش روح الهی می‌شود. در انسان چیزی از سنخ فلک و چیزی از سنخ ملک پدید می‌آید. این نفس همچنان در حرکت است. در ادامۀ حرکتش زمینۀ کمالات شدیدتری که غیرمادی هستند در او حاصل می‌شود.

نفس در مدتی که در دنیای مادی است به دلیل تعلقش به بدن، تجردش تام نیست؛ اما در حرکت خود به جایی می‌رسد که از بدن مادی بی‌نیاز می‌شود و بدن مثالی می‌سازد. بدن مثالی همان است که در خواب می‌بینیم. پس نفس ما همین الآن دو بدن دارد؛ یک بدن غلیظ و یک بدن لطیف. نفس هردو بدن را خودش با حرکت خودش می‌سازد. در هنگام مرگ بدن غلیظ را رها می‌کند و همچنان به سیرش ادامه می‌دهد نه اینکه سیر خود را تمام کند. این، برزخ است که باید از این برزخ هم بیدار شود.

نفس انسان به بدن تحصل می‌دهد و شأن او اجلّ از این است که از بدن تبعیت کند. میان تکامل نفس و بدن رابطۀ عکس وجود دارد؛ هرچه نفس به فعلیت بالاتری می‌رسد، بدن ضعیف‌تر می‌شود.

وداع ماه خدا

امام سجاد(علیه‌السلام) در دعای وداع با ماه مبارک رمضان که در صحیفۀ سجادیه آمده است، بعد از حمد و ثنای الهی به خداوند عرضه می‌دارد:

"قَدْ أَقَامَ فِینَا هَذَا الشَّهْرُ مُقَامَ حَمْدٍ، وَ صَحِبَنَا صُحْبَةَ مَبْرُورٍ وَ أَرْبَحَنَا أَفْضَلَ أَرْبَاحِ الْعَالَمِینَ، ثُمَّ قَدْ فَارَقَنَا عِنْدَ تَمَامِ وَقْتِهِ، وَ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِ وَ وَفَاءِ عَدَدِهِ. "؛ و همانا این ماه در نزد ما ستوده زیست و با ما همنشینی پسندیده بود و برترین منفعت جهانیان را برای ما به ارمغان آورد، پس به هنگام پایان‌گرفتن وقت و سرآمدن مدت و کامل شدن روزهایش از ما جدا شد.

"فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَینَا، وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ، وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِیةُ، وَ الْحَقُّ الْمَقْضِی، فَنَحْنُ قَائِلُونَ: السَّلَامُ عَلَیک یا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکبَرَ، وَ یا عِیدَ أَوْلِیائِهِ"؛ اینک آن را وداع می‌گوییم وداع کسی که هجرانش بر ما غم‌انگیز است و روی گرداندنش ما را به‌ اندوه و وحشت دچار کرده و بر عهدۀ ما پیمان ناگسستنی و حرمت در خور توجه و حق لازم دارد، به این خاطر می‌گوییم: سلام بر تو‌ ای بزرگ‌ترین ماه خدا و‌ ای عید عاشقان حق.

السَّلَامُ عَلَیک مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَّ."؛ سلام بر تو ‌ای همدمی که چون رو کنی ما را مونس شاد کننده‌ای و چون سپری شوی وحشت آور و دردناکی.

"السَّلَامُ عَلَیک مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ."؛ سلام بر تو‌ ای همسایه‌ای که دل‌ها نزد تو نرم شد و گناهان در تو نقصان گرفت.

"السَّلَامُ عَلَیک مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیطَانِ وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ."؛ سلام بر تو‌ ای یاوری که ما را در مبارزه با شیطان یاری دادی و‌ ای مصاحبی که راه‌های احسان را هموار و آسان ساختی.

"السَّلَامُ عَلَیک مَا أَکثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیک وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَک بِک!"؛ سلام بر تو که چه بسیارند آزاد شدگان حضرت حق در تو و چه سعادتمند است کسی که حرمتت را به واسطۀ خودت رعایت نمود!

"السَّلَامُ عَلَیک مَا کانَ أَمْحَاک لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَک لِأَنْوَاعِ الْعُیوبِ!"؛ سلام بر تو که چه بسیار گناهان را از پروندۀ ما زدودی، و چه عیب‌ها که بر ما پوشاندی!

"السَّلَامُ عَلَیک مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیامُ."؛ سلام بر تو‌ ای ماهی که هیچ زمانی با تو پهلو نزند.

"السَّلَامُ عَلَیک کمَا وَفَدْتَ عَلَینَا بِالْبَرَکاتِ وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ."؛ سلام بر تو همچنان که با برکات بر ما وارد شدی و ناپاکی معاصی را از ما شستی.

"السَّلَامُ عَلَیک کمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِک عَنَّا وَ کمْ مِنْ خَیرٍ أُفِیضَ بِک عَلَینَا."؛ سلام بر تو که چه بدی‌ها که به سبب تو از جانب ما گشته و چه خوبی‌ها که از برکت تو به سوی ما سرازیر شده!

"اللَّهُمَّ إِنَّا أَهْلُ هَذَا الشَّهْرِ الَّذِی شَرَّفْتَنَا بِهِ وَ وَفَّقْتَنَا بِمَنِّک لَهُ حِینَ جَهِلَ الْأَشْقِیاءُ وَقْتَهُ"؛ بارالها ما اهل این ماهیم که ما را به آن شرافت دادى و توفیق درکش را به لطفت به ما دادى آنگاه که بدبختان ارزشش را نشناختند.

"اللَّهُمَّ فَلَک الْحَمْدُ إِقْرَاراً بِالْإِسَاءَةِ وَ اعْتِرَافاً بِالْإِضَاعَةِ وَ لَک مِنْ قُلُوبِنَا عَقْدُ النَّدَمِ وَ مِنْ أَلْسِنَتِنَا صِدْقُ الِاعْتِذَارِ فَأْجُرْنَا عَلَى مَا أَصَابَنَا فِیهِ مِنَ التَّفْرِیطِ أَجْراً نَسْتَدْرِک بِهِ الْفَضْلَ الْمَرْغُوبَ فِیهِ"؛ خداوندا پس تو را سپاس همراه با اقرار به بدی‌هامان و اعتراف به سهل‌انگاری‌مان، در حالی که در قلوبمان ندامت قطعی و بر زبانمان عذر صادقانه داریم. پس ما را با توجه به اعتراف به تقصیری که در این ماه داشتیم مزدی عنایت کن که‌ به‌ یارى ‌آن به‌ فضیلت مرغوب دست یابیم.

"فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اسْتُرْنَا بِسِتْرِک وَ اعْفُ عَنَّا بِعَفْوِک وَ لَا تَنْصِبْنَا فِیهِ لِأَعْینِ الشَّامِتِینَ وَ لَا تَبْسُطْ عَلَینَا فِیهِ أَلْسُنَ الطَّاعِنِینَ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِمَا یکونُ حِطَّةً وَ کفَّارَةً لِمَا أَنْکرْتَ مِنَّا فِیهِ بِرَأْفَتِک الَّتِی لَا تَنْفَدُ وَ فَضْلِک الَّذِی لَا ینْقُصُ."؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و ما را از همۀ آن‌ها در پردۀ ستّاری حضرتت بپوشان و به عفوت از ما بگذر و ما را در آن ماه شهره به پیش دیدۀ شماتت کنندگان قرار مده و زبان طعنه زنندگان را بر ما باز مکن و ما را به کاری بدار که سبب فرونهادن گناهان و پوشاندن آن چیزی شود که در آن ماه بر ما نمی‌پسندی، به مهربانی‌ات که پایان ندارد و احسانت که کاستی نمی‌پذیرد.

"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا وَ بَارِک لَنَا فِی یوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا وَ اجْعَلْهُ مِنْ خَیرِ یوْمٍ مَرَّ عَلَینَا أَجْلَبِهِ لِعَفْوٍ وَ أَمْحَاهُ لِذَنْبٍ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا خَفِی مِنْ ذُنُوبِنَا وَ مَا عَلَنَ."؛ خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و ضایعۀ دردآور از دست رفتن رمضانمان را جبران کن و روز عیدمان و فطرمان را بر ما مبارک گردان و آن را از بهترین روزهایی قرار ده که بر ما گذشته که بیشترین عفو را موجب و بیشترین معاصی را محو کننده باشد و گناهان پنهان و آشکار ما را مورد مغفرت قرار ده.

"اللَّهُمَّ اسْلَخْنَا بِانْسِلَاخِ هَذَا الشَّهْرِ مِنْ خَطَایانَا، وَ أَخْرِجْنَا بِخُرُوجِهِ مِنْ سَیئَاتِنَا، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَسْعَدِ أَهْلِهِ بِهِ، وَ أَجْزَلِهِمْ قِسْماً فِیهِ، وَ أَوْفَرِهِمْ حَظّاً مِنْهُ."؛ خدایا چون این ماه به انسلاخ رسد گناهان ‌ما‌ ‌را‌ نیز ‌از‌ ‌ما‌ سلخ ‌کن‌ ‌و‌ ‌به‌ رفتن این ماه بدی‌هاى ‌ما‌ ‌را‌ نیز ببر ‌و‌ ‌ما‌ ‌را‌ ‌در‌ این ماه نیکبخت‌ترین ‌و‌ ‌با‌ نصیب‌ترین ‌و‌ بهره‌مندترین مردم گردان.

"اللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعَى هَذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعَایتِهِ وَ حَفِظَ حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِهَا، وَ قَامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیامِهَا وَ اتَّقَى ذُنُوبَهُ حَقَّ تُقَاتِهَا أَوْ تَقَرَّبَ إِلَیک بِقُرْبَةٍ أَوْجَبَتْ رِضَاک لَهُ وَ عَطَفَتْ رَحْمَتَک عَلَیهِ فَهَبْ لَنَا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِک وَ أَعْطِنَا أَضْعَافَهُ مِنْ فَضْلِک فَإِنَّ فَضْلَک لَا یغِیضُ وَ إِنَّ خَزَائِنَک لَا تَنْقُصُ بَلْ تَفِیضُ وَ إِنَّ مَعَادِنَ إِحْسَانِک لَا تَفْنَى وَ إِنَّ عَطَاءَک لَلْعَطَاءُ الْمُهَنَّا."؛ بارالها هر کس که این ماه را آن طور که بایسته است رعایت کرده و احترامش را آنچنان که باید حفظ نموده و حدودش را به بهترین صورت به‌پاداشته و از گناهانش به نحو صحیح پرهیز کرده، یا به وسیلۀ کار خیر به تو تقرب جسته که موجب خشنودی‌ات از وی گشته و رحمتت را متوجه او نموده، پس مانند آنچه به او بخشیدی از توانگری خود به ما ببخش و چندین برابر آن را از فضل خود به ما عطا فرما، زیرا که فضلت کاستی نگیرد و خزائنت نقصان نپذیرد بلکه افزون می‌شود و معادن احسانت از بین نمی‌رود و همانا عطای تو گوارا عطایی است.

"اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکتُبْ لَنَا مِثْلَ أُجُورِ مَنْ صَامَهُ أَوْ تَعَبَّدَ لَک فِیهِ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ."؛ بارالها بر محمد و آلش درود فرست و همانند پاداش آنان که تا روز رستاخیز این ماه را روزه گرفته‌اند یا به بندگی تو در آن اقدام کرده‌اند برای ما ثبت کن.

 

 


[1]- كامل الزيارات، النص، ص241.

[2]- منظور از امام منصور، فقط حضرت مهدی(عجل‌الله‌فرجه) نیست، بلکه منظور همۀ ائمه(علیهم‌السلام) هستند.

[3]- سورۀ منافقون، آیۀ 8.

[4]- بحارالأنوار، ج۹۹، ص۲۲۸.

[5]- ولی در رجعت، دنیا نابود نمی‌شود.

[6]- تفسیرالقرآن الکریم، ج5، ص76 : و قد صح عندنا بالروايات المتظافرة عن أئمتنا و ساداتنا من أهل‌بيت النبوة و العلم حقّية مذهب الرجعة و وقوعها عند ظهور قائم آل‌محمد(عليه و عليهم السلام) و العقل أيضا لا يمنعه لوقوع مثله كثيرا،

[7]- عرشیه، متن، ص40.

 



نظرات کاربران

//