چه کسی مسئول است؟
در ادامۀ بحث «انسانشناسی در قرآن» (جلسۀ پنجاه و پنجم، 12 رمضان 1435) به تبیین موضوع « چه کسی مسئول است؟» میپردازیم.
تا اینجا، از هبوط انسان در ناسوت، گرفتاری به تضادها، اختلاط حقّ و باطل، و فراموشی عوالم برتر وجودی سخن گفتیم و بر آن شدیم که با مدد دعاها و مناجاتهای مأثور و با زبان نظم، راهی برای رهایی از زندانی که روحمان در آن هبوط کرده است، بیابیم. در این جلسه، قصد داریم با ذکر یک مثال، به این پرسش مهم پاسخ دهیم که افعالی که از ما سر میزند، باید به چه کسی نسبت داده شود؟ به خود یا به خدا؟
به عنوان مثال اگر بگوییم «من میبینم»، درست نیست؛ چون قدرت دید ما، از خودمان نیست و اگر چشم خود را از دست دهیم، این "من" دیگر قادر به دیدن نیست. در عین حال هم نمیتوان گفت خدا میبیند؛ چون خیلی از آنچه ما میبینیم، در شأن خدا نیست. در قوای دیگر هم همین طور است و این نشان میدهد که "من" در ظهور قوایش فاعل نیست؛ وگرنه تحت هیچ شرایطی، فاعل بودن از او جدا نمیشد. اگر هم بگوییم خدا فاعل است، ناچار میشویم گناهان و ضعف قوای خود را به خدا نسبت دهیم؛ که ساحت ربوبی از این نسبت، مبرّاست. از طرف دیگر هم نمیتوانیم بگوییم اینها توهم است و اصلاً دیدنی در کار نیست! پس باید چه کنیم؟!
جواب، این است که فاعل بالإصاله و ذاتی فقط خداست و قدرت تمام افعال، از اوست؛ اما مخلوقات و از جمله انسان، فاعل بالظّهور و ظهور فاعلیت او هستند. برای روشن شدن مطلب، مثالی میزنیم:
فرض کنید مهندسی میخواهد ساختمانی بسازد. برای این منظور، نقشهی ساختمان را با جزییاتش تهیه میکند و ابزار لازم برای ساخت آن مانند آهن، سنگ، سیمان و شیشه را نیز تهیه مینماید. سپس بنّایی استخدام میکند، نقشه و ابزار را در اختیار او قرار میدهد و از او میخواهد خانهای مطابق نقشه بری خودش بسازد. در اینجا، هم بنّا فاعل است و هم مهندس؛ منتها فعل بنّا، ظهور فعل مهندس است. در اینجا ممکن است دو حالت اتفاق بیفتد: یا بنّا مطابق نقشه پیش میرود و با استفادهی درست از ابزار، خانهی مورد نظر مهندس را میسازد؛ یا از اختیاری که مهندس به او داده است، سوءاستفاده میکند و صرفنظر از نقشه، با استفاده از ابزاری که در دست دارد، ساختمانی که خودش دوست دارد، میسازد، نه خانهی مورد نظر مهندس را؛ که در این صورت، خودش خانهی خوبی ندارد و درواقع به رنج و عذاب میافتد.
نسبت ما و خدا هم، همین است. ما مثل آن بنّا هستیم و خانهای که باید بسازیم، نفسمان است که خداوند اراده کرده در مسیر صعود، به آن، تعین دهیم. نقشهی ساخت، همان شریعت است که همهی اندازهها را تعیین کرده و راه رساندن نفس به کمال و ظهور استعدادها را مشخص نموده. ابزاری هم که در اختیار بنّا قرار میگیرد، اسباب و علل مادی و معنوی و رخدادهای دنیوی است. پس همان طور که بنّا خود به تنهایی قادر به ساخت خانه نیست، انسان هم از خود، هیچ ندارد و ظهور حقّ است. در این مثال، مهندس و بنّا از هم جدا هستند. اما در مورد انسان و خدا، جدایی وجود ندارد و وجود از ظهوراتش، هیچ انفکاکی ندارد.
در اینجا هم دو احتمال، متصوّر است. در حالت اول، انسان میتواند خود را به صورت توهمی، مستقل از خدا ببیند و با استفاده از علم و قدرت و سایر اسماء الهی که در وجود او به ودیعه نهاده شده و نیز با بهرهگیری از ابزار و آلات دنیوی و اختیاری که خدا به او داده است، نفس خود را در مسیری که خودش میخواهد، تعیّن دهد و با زیر پا گذاشتن خواست الهی، رو به شقاوت حرکت کند. اما در حالت دوم بر اساس نقشهی الهی و با ابزار مادی و معنوی، وجود خود را تکامل میبخشد و همان میشود که خدا میخواهد.
در هر دو حالت، هم ما فاعلیم و هم خدا. خدا فاعل است، چون به ما قدرت، اذن و اختیار داده و شرایط را فراهم کرده؛ و ما فاعلیم، چون با قدرت و اختیاری که خدا به ما داده، که نفسمان را میسازیم. پس میتوان گفت شرور در عین وجودی بودن، درواقع سوءانتخاب ما هستند. چون مهندسی حقتعالی، هیچ عیب و نقصی ندارد و صرفنظر از اختیار انسان، هیچ گونه ناهماهنگی و کمبودی در تکوین نمیتوان مشاهده کرد.
حال اگر انسان از ابزار دنیا و تن و اندیشه و اسماء، طبق مهندسی حقتعالی استفاده کند، در مسیر حقّ است. اما اگر به لحاظ نفس خود از نقشه و ابزار استفاده کند و متوهّمانه بنّایی خودمختار شود، موجب فساد میگردد؛ همان گونه که خداوند میفرماید: "ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أیدِی النَّاسِ..."[1]. نفسی هم که این گونه تعین یابد، در آخرت، یا کر و کور و گنگ است -"صُمٌّ بُكْمٌ عُمْی"[2]- و یا بیشتر به هیئت جانوران نزدیک است تا به صورت انسانی -"...إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ سَبیلاً"[3]-!
در مثال اگر خانه درست ساخته نشود، نمیتوان مهندس را سرزنش کرد؛ چون این بنّا بوده که کار خود را درست انجام نداده است. اینجا هم اگر کسی با بنّایی غلط، نفسش را به سوی آتش سوق دهد، جز خود نباید کسی را سرزنش کند؛ زیرا اگرچه قدرت و اختیار و قوا و ابزار از خدا بوده، اما او از آنها غلط استفاده کرده است.
البته کسانی که ساختمان وجودی خود را درست نساختهاند، چند دستهاند. عدهای در همین دنیا متوجه اشتباه خود میشوند و میدانند که خداوند کریم و رحیم، شدیدالعقاب و لطیف و خبیر هم هست؛ لذا با اعتراف به گناه خود، از خشم او به خودش پناه میبرند و تقاضای عفو و جبران میکنند. لذا اسم "عفُوّ" الهی از شدیدالعقاب پیش میافتد و مهندس هستی، فرصتی دوباره به بنّا میدهد تا قبل از اینکه مرگ دررسد، ساختمان نفسش را درست بسازد.
اما گاه انسان، خانهی نفسش را بد میسازد و در عین حال، در مقابل خدا میایستد و با موضعی حق به جانب، شرایط را بهانه میکند. حتی گاه خدا را مقصّر میداند که او را آفریده و یا پدر و مادرش را انسانهای بهتری قرار نداده یا شرایط زندگیاش را بهتر نکرده و...! او مصیبتها را به خدا نسبت میدهد و خوبیها را به خود؛ در حالی که این معادله، برعکس است و خداوند میفرماید: "ما أصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أصابَكَ مِنْ سَیّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ..."[4]!
دستهی دیگر هم به کلی از نقشهی حقتعالی غافلاند و همّتی برای ساختن نفس خود ندارند؛ بلکه ابزاری را که خدا در اختیارشان قرار داده، اصل و مقصد دیدهاند. در حالی که ابزار، به تبع ساخت خانه، ارزشمند است و وقتی ساخت خانه تمام شد، دیگر به کار نمیآید. وقتی هم مهلت عمر آدمی به پایان رسید و نفس ناطقهی او شکل گرفت، دیگر ابزار تن، موضوعیتی نخواهد داشت. و آن وقت، وای بر کسی که ابزار را هدف دیده باشد!
پس ما هستیم که خانهی ابدی خود را میسازیم؛ حال یا بر مبنای مهندسی خدا و یا بر مبنای سوء ارادهی خود؛ که از خدا فقط خیر نازل میشود و شرّ، زمانی است که ما از خیر خدا، درست استفاده نکنیم.
[1]- سوره روم، آیه 41 : فساد در خشکی و دریا آشکار شد، به سبب آنچه مردم کسب کردند.
[2]- سوره بقره، آیه 18 : کر و لال و کور!
[3]- سوره فرقان، آیه 44 : آنان نیستند، مگر چون چهارپایان، بلکه آنان گمراهترند.
[4]- سوره نساء، آیه 79.
نظرات کاربران