نعمت و آرامش
در ادامۀ بحث «انسانشناسی در قرآن» (جلسۀ سی و دو، 12 جمادی الثانی 1435) به تبیین موضوع « نعمت و آرامش» میپردازیم.
در جلسات قبل با بررسی یک آیه از قرآن، بر آن شدیم تا مقام نورانیت حضرات معصومین(علیهمالسلام) را بشناسیم. این آیه که تکبیت غزل عشق حقتعالی است، تنها دعای واجب در نماز یعنی "اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ" است. دانستیم صراط مستقیم، تنها راه مطمئن برای رسیدن به مقصد است.
خداوند در سورهی حمد، صاحبان صراط را با عبارت "أنْعَمْتَ عَلَیهِمْ" توصیف میکند. حال میخواهیم بدانیم این نعمت خاص حقتعالی چیست و به چه کسانی داده شده است. منظور از انعام خاص حقتعالی در این آیه، گوارایی زندگی، طیب عیش و سلامت حیات است، که حدوث و بقای آن چه در بُعد مادی و ناسوتی و چه در بُعد معنوی و ملکوتی، از جانب حق است.
این نعمت، همان رزق حلال و طیب است که همه، آن را ندارند. حلال طیب، آن رزقی است که هم از راه حلال به دست آید و حرام و شبهه در آن نباشد و هم نفس در آن، دخیل نباشد و تمام حقّش ادا شود. ویژگی این نعمت، آن است که هرگز حیات اصلی و وجود ابدی فرد را به خطر نمیاندازد و هم برای صاحب خود، سلامت دارد، هم برای غیر، سلامت ایجاد میکند. لذا اگر کسی روزی حلال کسب کند و خود و خانوادهاش سیر باشند، در حالی که بقیه گرسنهاند، روزی او نعمت نیست و چون عالم مشاعی است، نمیتوانیم از این حلال، گوارا استفاده کند.
این امر را میتوان در حیات چهارده معصوم(علیهمالسلام) ببینیم. آنان با اینکه از طیبترین نطفهها و صاحب عالیترین ایمان و اخلاق و أطیب روزیها بودند، اما هرگز نعمت را در خود، محدود نکردند، بلکه آن را برای همگان نشر دادند. ما گمان میکنیم اوج بخشش حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) این بود که پیراهن عروسی خود را بخشیدند؛ در حالی که ایشان تمام وجود خود را در راه دین، فدا کردند.
بسیاری از انبیاء به قوم خود پشت کردند و آنان را نفرین نمودند؛ اما پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) تمام آزارها و شکنجههای قومش را تحمل کرد و نه تنها لب به نفرین نگشود، بلکه برای آنان طلب هدایت نمود: "اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَایعْلَمُونَ"[1]. امام حسین(علیهالسلام) نیز در همان حال که شمر روی سینهی ایشان نشسته بود و قصد کشتن داشت، از نصیحت او دست نکشیدند؛ چون نمیتوانستند علم، ایمان، توحید و آرامشی را که دارند، نبخشند، حتی به شمر!
اما متأسفانه بیشتر ما که ادعای شیعگی داریم، نعمت را فقط برای خود میخواهیم و جز اندکی از آن را نشر نمیدهیم؛ آن هم به این طمع که چند برابرش در دنیا و آخرت، به خودمان برگردد! حیات و نعمتها، حقّ ماست و حلال هم هست، اما باید از آن ببخشیم؛ چون حیات، حقّ بقیه هم هست. اما گاه نعمتهای ما، حتی عرصهی حیات را بر بقیه تنگ میکند. مثل اتومبیلهایی که هوا را آلوده میکند و یا ساختمانهای بلندی که فضای سالم را میگیرد.
بنابراین نعمت خاص الهی که آرامش و زندگی سالم است، هم با سختی جمع میشود و هم با راحتی. در حالی که عرف جامعه، سختیها را نعمت نمیداند. اما اگر حقیقت نعمت را در سختی و آسانی بشناسد، بدیهیترین نتیجهاش، رسیدن به آرامش در تمام میادین است. البته این نوع ادراک، مختص بشر است و لذا نهمت خاص او، هم دارایی است و هم ادراک این دارایی.
اصلیترین شاخصهی کسی که در حیات گوارای خود به آرامش رسیده، این است که در حال، زندگی میکند و غم گذشته و نگرانی فردا را ندارد؛ "لِكَیلا تَأسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ"[2]. ولی متأسفانه ما چون آن نعمت را نشناختهایم، اغلب اسیر دیروز و فردا هستیم و حال را غنیمت نمیشمریم؛ به همین دلیل نمیتوانیم از حیات گوارای امروز، بهره ببریم و آن را در نگرانی برای فردایی که نیامده و یا غصهی دیروزی که گذشته، تباه میکنیم. در نتیجه، تغییر شرایط، ما را تغییر میدهد و همیشه نمیتوانیم بندههای خوبی باشیم؛ به فرمایش قرآن: "إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً. وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیرُ مَنُوعاً"[3].
ویژگی حیات طیبه، عاری بودن از اضطراب است. اگر ما اضطرار داشتیم، خوب و سازنده بود. ولی ما اضطراب و استرس داریم. زندگی امروز ما با تمام امکاناتش، ضیق دارد و تنگ و تاریک است؛ و امام زمان(عجّلاللهفرجه) دردمندِ این است که چرا مردم، زندگی گوارا ندارند و در متن نعمت، این قدر ناسپاساند و کفران میکنند!
البته توجه به این نکته، ضروری است که منظور از عیش گوارا، زندگی بدون هیچ گونه مشکل و چالش ناسوتی نیست؛ بلکه به معنی قدرت کنترل و مدیریت صحیح، هم در چالشهای نامطلوب و هم در دهشهای مطلوب است. چون قانون ناسوت، تضاد و تزاحم است و گریزی از آن نیست. لذا برای داشتن حیات گوارا، باید بتوانیم با پیشامدها، موانع و بحرانها درست برخورد کنیم و در از دست دادنها و به دست آوردنها، آرامش داشته باشم.
درواقع اگر ما نعمتهای الهی را در مسیر صراط با روح تقوا و فروتنی همراه کنیم، گوارا و آرامشآور و جذب ابدیت و روح میشوند. اما اگر امکانات عام الهی را بدون گوارایی داشته باشیم، مثل کسی هستیم که غذایی را میخورد، اما آن غذا جذب بدنش نمیشود و فقط زحمت تهیه، جویدن، هضم و دفعش را هدر میدهد. چنین فردی که آرامش ندارد، نعمت را برای خود، نقمت کرده و آن، فتنه و بلای جانش شده است!
[1]- الخرائج و الجرائح، ج1، ص164.
[2]- سوره حدید، آیه 23 : تا بر آنچه از دست دادید، تأسف نخورید و بر آنچه به دستتان آمد، سرخوش نشوید.
[3]- سوره معارج، آیات 20 و 21 : هرگاه شرّ به او رسد، جزع کند؛ و چون خیر به او رسد، منع نماید.
نظرات کاربران