اوصاف نفس
در بحث تبعیت احسن(2) (جلسۀ دوازدهم ، 1391 جمادی الاول) به تبیین «اوصاف نفس» میپردازیم.
در جلسات قبل، از مراتب تعین روح انسانی در دو جنبۀ سعادت و شقاوت گفتیم. دانستیم که باید نفس خود را از گرایشهای دانی پاک کنیم؛ در عین حال که باید در همین گرایشها زندگی کنیم.
قرآن کریم، دو نوع وصف از انسان ارائه میدهد: یکی وصف علمی که بیان خصوصیات نوع انسان است و یکی وصف عینی که ذکر مصادیق عینی انسانها مثل فرعون و موسی با نمرود و ابراهیم و بیان فرجام آنها در مراتب بهشت و دوزخ است. پس هر انسانی با توسّل به قرآن، باید بتواند سیر کمالش را پیدا کند.
خداوند پس از بیان سرگذشت افراد در قرآن میفرماید: "فَاعْتَبِرُوا یا اُولِی الْأَبْصارِ"[1]؛ یعنی لازم نیست حتماً خودتان تجربه کنید و در خطر واقع شوید تا سرتان به سنگ بخورد؛ باید با شناخت اوصاف زشت، از آنها "عبور کنید" و از ورود به عالمشان بپرهیزید. درواقع خداوند، خطرات راه را به ما یادآور میشود تا بتوانیم آنها را دفع کنیم؛ یعنی پیشگیری قبل از گناه و آلودگی. هرچند اگر هم گرفتار خطا و اشتباه شدیم، راه توبه و رفع -یعنی درمان و پاک شدن از آلودگیهایی که واقع شده- تا زمان مرگ، باز است.
اجل مسمّای هرکس، مدت زمانی است که متناسب با رتبه و استعداد او، برای رشد بذرهای سعادت و نابودی آفات شقاوت، لازم است. اما امروز به اقتضای آخرالزّمان و تعامل ناسالم با طبیعت، عمرها جبراً کوتاه شده و فرصت برای رفع نیست. پس باید سعی کنیم کارمان به رفع نکشد؛ چون اغلب کسانی که در مقام رفع هستند، در دنیا به طور کامل پاک نمیشوند و باید ادامۀ مسیر استکمال خود را در برزخ طی کنند.
پس باید از قرآن، عبرت بگیریم. مبدأ تمام نکوهشهای قرآن، بُعد طبیعتگرایی انسان است. طبیعت، فینفسه مذموم نیست و جلوۀ خداست. اما اگر انسان به همین طبیعت، صرفنظر از بطن و خالق آن گرایش داشته باشد و نتواند از کثرات طبیعت به وحدت برسد، مورد نکوهش است. مبدأ تمام ستایشهای قرآن هم فطرت است؛ که ظاهری نیست، بلکه اوصاف پسندیده و فضایل اخلاقی در لایههای درون ماست. حقیقت قرآن هم، در بطن آن است؛ و انس با قرآن یعنی تطبیق مراتب وجودی خود با قرآن. اگر حقیقت قرآن و حقیقت درون خود را نشناسیم، فردا هم حقیقت امام را نخواهیم شناخت؛ و وقتی او را نشناسیم و نتوانیم از وجودش بهره ببریم، از دیدنش چه سود؟!
امروز ما معتاد نفس، دنیا، روزمرّگی و نظرات این و آن شدهایم و تا خودمان نخواهیم، نجات نمییابیم؛ اگر هم به زور ترک کنیم، دوباره با تغییر شرایط برمیگردیم. ما باید نگران بُعد اصلی وجودمان باشیم؛
نظرات کاربران