مواضع رحمت(2)
در ادامۀ بحث «حسين (ع) رحمتواسعه » (جلسۀ 38، 18صفر 1436) به تبیین موضوع «مواضع رحمت(2)» میپردازیم.
دانستیم نماز و تقوا از راههایی است که باب رحمت خدا را بر انسان باز میکند. باب دیگر رحمت که بیان کردیم، اولیاء خدا هستند. امام صادق(علیهالسلام) در همین باره میفرمایند:
"إِنَّ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ ضَنَائِنَ مِنْ خَلْقِهِ، یَغْذُوهُمْ بِنِعْمَتِهِ وَ یَحْبُوهُمْ بِعَافِیتِهِ وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِهِ؛ تَمُرُّ بِهِمُ الْبَلَایا وَ الْفِتَنُ لَاتَضُرُّهُمْ شَیئاً."[1]
همانا خدای عزّوجلّ، بندگان خاص و مقرّبی دارد که آنان را به نعمت خود تغذیه میکند و به عافیتش مخصوص میدارد و آنان را به رحمت خود وارد بهشت میکند. بلاها و فتنهها از ایشان عبور میکند، ولی ضرری به آنان نمیرساند.
همهی مخلوقات از آن نظر که آفریدهی خدا هستند، در نظر او یکساناند. اما در میان تمام مخلوقات، معصومین(علیهمالسلام) جایگاه ویژهای دارند؛ چون به ذات حقتعالی رسیدهاند. درست مثل فرزندان یک خانواده که به دلیل پیوند خونی، همه در نظر پدر و مادر یکساناند. اما فرزندی که نه فقط در خصوصیات ظاهری و خُلقیات، بلکه در کلّ هویت و روحیهی خود شبیه آنان است، درخشش خاصی دارد و مورد توجه ویژهی والدین است. مثل آنچه یوسف(علینبیّناوآلهوعلیهالسلام) را از برادرانش متمایز میکرد.
این بندگان خاص خدا، هم عابد محضاند، هم تمام اسماء الهی را متخلّقاند و هم لحظهای خود را نمیبینند. هرکس آنها را ببیند، یاد خدا میکند و هر نگاه و حرف و سکوتشان، دل را میلرزاند. درونشان را خدا تغذیه میکند؛ در بیرون هم هیچ چیز را از غیر خدا نمیبینند و از شادی و غم دنیا متأثر نمیشوند. در سختی و فشار قرار میگیرند؛ اما سلامت، بیرون میآیند و ذرهای مخالفت، گرایش به هوای نفس، و چون و چرا ندارند. خداوند هم آنان را به رحمت خود، وارد بهشتش میکند.
- یکی دیگر از شرایط تخلّق و مظهریت اسم "رحمان" و "رحیم"، سجده است.
سجده، نزدیکترین حالت بنده به پروردگار است که باب رحمت الهی را به سوی بنده میگشاید. اما این سجده، غیر از سجدهی نمازهای واجب است؛ چه، نماز، خود از مواضع رحمت بود. اما آیا ما برای سجده، وقت داریم؟!
ما نباید به واجبات اکتفا کنیم. مستحبات، لازمهی حیات روح است؛ مثلاً حداقل شبها قبل از خواب، ده بار سبحانالله بگوییم، از اینکه تا شب زنده ماندهایم؛ یا صبح قبل از هر کاری، ده بار الحمدلله بگوییم. اکتفا به واجبات، مثل این است که در دنیا فقط بخوریم، طوری که سیر شویم؛ اما به پخت و ظاهر و طعمش و اینکه همهی مواد لازم را به بدنمان برسانیم، توجه نکنیم.
- مورد دیگر، ذکر است. رسول اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
در حدیث دیگر داریم: "الذِّكْرُ یونِسُ اللُّبَّ وَ یُنِیرُ الْقَلْبَ وَ یَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ."[2]
ذکر، عقل را انس میدهد، قلب را نورانی میکند و رحمت را نازل میگرداند.
پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
"مَا جَلَسَ قَوْمٌ یَذْكُرُونَ اللهَ، إِلَّا نَادَاهُمْ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: قُومُوا، فَقَدْ بُدِّلَتْ سَیّئَاتُكُمْ حَسَنَاتٍ وَ غُفِرَ لَكُمْ جَمِیعاً. وَ مَا قَعَدَ عِدَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ یَذْكُرُونَ اللَّهَ، إِلَّا قَعَدَ مَعَهُمْ عِدَّةٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ. وَ قَالَ: مَا جَلَسَ قَوْمٌ یَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا حَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ غَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ نَزَلَتْ عَلَیهِمُ السَّكِینَةُ وَ ذَكَرَهُمُ اللَّهُ فِیمَنْ عِنْدَهُ."[3]
هیچ قومی برای ذکر خدا نمینشینند، مگر اینکه منادی از آسمان، آنها را ندا میدهد: برخیزید که به راستی بدیهایتان به حسنات تبدیل شد و همگی بخشیده شدید. و هیچ گروهی از اهل زمین برای ذکر خدا نمینشینند، مگر اینکه گروهی از ملائکه نیز با آنان بنشینند. و فرمود: هیچ گروهی برای ذکر الهی گرد هم نمینشینند، مگر اینکه ملائکه آنان را احاطه میکنند و رحمت، آنان را میپوشاند، آرامش بر آنان نازل میشود و خداوند آنان را نزد خود یاد میکند.
ذکر یعنی یادآوری. ما باید چه را به یاد آوریم؟ تمام امور دنیا، رفتنی هستند و زمان، قرار ندارد. ما باید عالم قرار و عالم امر خود را به یاد آوریم و از مبادی خلقت و علت اصلی آفرینش یاد کنیم؛ همان که در الست به شهودش نشستهایم و امروز آن را فراموش کردهایم.
یاد کردن الله، نه با علم، بلکه با معرفت حاصل میشود و جایگاه معرفت، قلب است. مجلس ذکر، مجلسی است که در آن، قلب حرکت کند، نه اینکه ذهن بفهمد و مطالبی را در خود بایگانی نماید. مجلسی که نتواند نقایص و آفات ما را کنار بزند و پردهی تعلقاتمان را پاره کند، مجلس ذکر و مشمول این روایت نیست.
نشانهی حضور در مجلس ذکر، این است که فرد با تغییر حال برگردد. نه اینکه حالی به حالی شود، بلکه تحوّل یابد؛ مثل تحویل سال که زمستان خشکیده را به بهار سرسبز مبدّل میکند. همان طور که شرایط تحویل، هم سردی زمستان را دارد و هم رویش مجدّد بهار را، مجلس ذکر هم از طرفی حجابها و آلودگیهای درون ما را نشان میدهد و از طرف دیگر، زیباییهای حق و اسماء الهی را. تحول، امری تدریجی است که با یک یا دو بار حضور در مجلس ذکر حاصل نمیشود. این کار باید جزء برنامههای دائمی ما باشد.
- پس از ذکر، قرائت قرآن است که باب رحمت را میگشاید. پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
"یا سَلْمَانُ، عَلَیكَ بِقِرَاءَةِ الْقُرْآنِ؛ فَإِنَّ قِرَاءَتَهُ، كَفَّارَةُ الذُّنُوبِ وَ سُتْرَةٌ مِنَ النَّارِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْعَذَابِ. وَ یُكْتَبُ لَهُ بِقِرَاءَةِ كُلِّ آیةٍ ثَوَابُ مِائَةِ شَهِیدٍ، وَ یُعْطَى بِكُلِّ سُورَةٍ ثَوَابَ نَبِیّ مُرْسَلٍ، وَ تَنْزِلُ عَلَى صَاحِبِهِ الرَّحْمَةُ، وَ تَسْتَغْفِرُ لَهُ الْمَلَائِكَةُ، وَ اشْتَاقَتْ إِلَیهِ الْجَنَّةُ، وَ رَضِیَ عَنْهُ الْمَوْلَى؛ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا قَرَأَ الْقُرْآنَ، نَظَرَ اللَّهُ إِلَیهِ بِالرَّحْمَةِ."[4]
ای سلمان، بر تو باد به قرائت قرآن؛ که همانا قرائت قرآن، کفّارهی گناهان و پرده در مقابل آتش و امان از عذاب است و برای قرائت هر آیه، ثواب صد شهید نوشته میشود و برای هر سوره، ثواب پیامبر مرسل؛ و بر صاحب آن، رحمت نازل میگردد و ملائکه بر او استغفار میکنند و بهشت بر او مشتاق میشود و مولا از او راضی میگردد. و همانا هنگام قرائت قرآن، خدا بر مؤمن به نظر رحمت مینگرد.
آیا ما قرائت قرآن را در برنامهی روزانهی خود داریم؟ یا هر از گاه به آن سر میزنیم؟! ما نمیتوانیم بگوییم برای قرآن، وقت نداریم؛ چون تمام وقت نداشتنهای ما، از عدم تنظیم درست وقت است؛ آن هم برای این است که از روز و شبمان هدف نداریم. به علاوه قرآن، نیاز روح ماست. چطور است که اگر غذا نخوریم، ضعف و بیحالی بدن به ما هشدار میدهد؛ ولی از روح خود که از غذایش محروم مانده است، هیچ علامتی دریافت نمیکنیم؟ آیا این نشانهی خواب و رکود روح نیست؟
پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) نزول رحمت را بر صاحب قرآن، حتمی میداند؛ و صاحب یعنی کسی که با قرآن، مصاحبت، معیت و همنشینی دارد و غذایی را که خدا برای جانش گذاشته، به خوبی استفاده میکند. این گونه، رحمت خدا را به خود جلب میکند. اما آیا ما هم قرآن را موجودی زنده و ذیشعور میبینیم که بتوانیم با آن رابطهی دوطرفه داشته باشیم؟
- توبه؛ دیدن زشتیهای خود، انسان را به توبه میکشاند و توبه، باب رحمت را بر انسان باز میکند.
پیامبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
"الْمُؤْمِنُ إِذَا تَابَ وَ نَدِمَ، فَتَحَ اللَّهُ عَلَیهِ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ أَلْفَ بَابٍ مِنَ الرَّحْمَةِ، وَ یُصْبِحُ وَ یُمْسِی عَلَى رِضَا اللَّهِ."[5]
مومن زمانی که توبه کند و پشیمان شود، خداوند هزار در رحمت را در دنیا و آخرت بر او میگشاید و او بر رضای الهی، صبح و شام میکند.
- عدل:
"مَنْ عَدَلَ فِی الْبِلَادِ، نَشَرَ اللَّهُ عَلَیهِ الرَّحْمَةَ."[6]
کسی که عدل را در سرزمینها گسترش میدهد، خداوند رحمت را بر او میگستراند.
- نسشتن نزد علما و طلب علم هم از ابواب رحمت است.
امام علی(علیهالسلام) میفرمایند:
"جُلُوسُ سَاعَةٍ عِنْدَ الْعُلَمَاءِ، أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ عِبَادَةِ أَلْفِ سَنَةٍ؛ وَ النَّظَرُ إِلَى الْعَالِمِ، أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنِ اعْتِكَافِ سَنَةٍ فِی الْبَیتِ الْحَرَامِ؛ وَ زِیارَةُ الْعُلَمَاءِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ سَبْعِینَ طَوَافاً حَوْلَ الْبَیتِ، وَ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ حَجَّةً وَ عُمْرَةً مَبْرُورَةً مَقْبُولَةً؛ وَ رَفَعَ اللَّهُ لَهُ سَبْعِینَ دَرَجَةً وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیهِ الرَّحْمَةَ وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ أَنَّ الْجَنَّةَ وَجَبَتْ لَهُ."[7]
یک ساعت نشستن نزد علما نزد خداوند، از عبادت هزار سال محبوبتر است؛ و نظر کردن به عالِم، محبوبتر از یک سال اعتکاف در مسجدالحرام؛ و زیارت عالمان، محبوبتر از هفتاد طواف گرد خانهی خدا و برتر از هفتاد حج و عمرهی مقبول؛ و خداوند، او را هفتاد درجه بالا برد و رحمت را بر او نازل کند و ملائکه شهادت دهند که بهشت بر او واجب شد.
منظور از عالم در این روایت، کسی نیست که فقط علم حصولی را یاد گرفته و یاد میدهد. بلکه منظور، کسی است که با نور معارف، قلبها را حرکت میدهد و آنان را از پلیدیها پاک میکند. زیارت چنین عالمی نیز نه فقط زیارت صوری، بلکه یافتن مزور و ارتباط با وجود اوست؛ پس دور و نزدیکی مادی در آن اثر ندارد.
امام علی(علیهالسلام) میفرمایند:
"إِذَا جَلَسَ الْمُتَعَلِّمُ بَینَ یَدَیِ الْعَالِمِ، فَتَحَ اللَّهُ لَهُ سَبْعِینَ بَاباً مِنَ الرَّحْمَةِ، وَ لَایَقُومُ مِنْ عِنْدِهِ إِلَّا كَیَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ، وَ أَعْطَاهُ بِكُلِّ حَدِیثٍ عِبَادَةَ سَنَةٍ، وَ یَبْنِی بِكُلِّ وَرَقَةٍ مَدِینَةً مِثْلَ الدُّنْیا عَشْرَ مَرَّاتٍ."[8]
هرگاه متعلّم نزد عالم بنشیند، خداوند هفتاد در رحمت را بر او میگشاید و او از نزد عالم برنمیخیزد، مگر مثل روزی که از مادرش متولد شده؛ و در ازای هر حدیث، عبادت یک سال را به او عطا میکند و برای هر ورق [که مینویسد] شهری ده برابر دنیا برای او بنا میشود.
امام باقر(علیهالسلام) نیز میفرمایند:
"مَا مِنْ عَبْدٍ یَغْدُو فِی طَلَبِ الْعِلْمِ وَ یَرُوحُ، إِلَّا خَاضَ الرَّحْمَةَ خَوْضاً."[9]
بندهای نیست که در طلب علم، صبح و شام کند، مگر اینکه در رحمت الهی فرو رود.
و منظور، کسی است که طالب علم و حرکت در درون باشد، نه کسی که فقط در پی یادگیری ذهنی است.
[1]- الكافی، ج2، ص462.
[2]- غرر الحکم و درر الکلم، ص189، حدیث 3633.
[3]- مکارم الأخلاق، ص312.
[4]- جامع الأخبار، ص39.
[5]- جامع الأخبار، ص87.
[6]- غرر الحکم و درر الکلم، ص340، حدیث 7773.
[7]- بحار الأنوار، ج1، ص205.
[8]- ارشاد القلوب، ج 1، ص 166.
[9]- بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، ص5.
نظرات کاربران