رحمان و رحیم
در ادامۀ بحث «حسين (ع) رحمتواسعه » (جلسۀ 15، 18 محرم 1436) به تبیین موضوع «رحمان و رحیم» میپردازیم.
گفتیم اسم "رحمان" خداوند، عمومیت و گستردگی دارد و در ظهور فیض جامع وجود، هیچ فرقی نیست. تمام موجودات، وجود را به طور کامل دریافت کردهاند، منتها در مراتب. همه، همهی اسماء را در خود دارند؛ فرق انسان، این است که میتواند مظهر همهی اسماء هم بشود، اما سایر موجودات نمیتوانند.
برای درک جایگاه مراتب، از خودمان مثال میزنیم. قلب، مهمترین عضو بدن است و شاید عضوی مثل ناخن، در مقابل آن به چشم نیاید. اما حقیقت آن است که در جامعیت وجود ما ناخن با قلب، فرقی ندارد و ناخن هم اگر عفونت کند، کلّ بدنمان تحت فشار قرار میگیرد. نسبت ناخن با "من" مثل نسبت قلب با "من" است و هردو به قدر ظرفیت خود، "من" را ظهور میدهند. قلب، وجود را در لطافت گرفته و ناخن در غلظت؛ اما جامعیت ما در این است که اگر قلب داریم، ناخن هم داشته باشیم و بدون هر کدام از اینها، ناقصیم.
خداوند نیز بخلی در دادن وجود به هیچ موجودی ندارد و همه در رتبهی خود، کامل گرفتهاند. این است معنای رحمان. اما هر موجود برای به تعین رساندن آن وجودی که گرفته، شرایطی میخواهد و خداوند با اسم رحیم خود، این شرایط را فراهم میکند. البته انسان میتواند آن شرایط را در جهت خواست خدا به کار گیرد و مظهر کمال وجود شود، یا در جهت خواست نفس برود و به شقاوت برسد.
رحمت رحمانی، بسط اولیهی وجود یا همان ایجاد است؛ و رحمت رحیمی، بسط ثانوی در مقام رشد، تربیت و فعلیت استعدادهای موجودات. یعنی ادامهی همان محبت و رحمت در ربوبیت است که اصلاح و اکمال موجودات را بر عهده دارد. به بیان دیگر پس از رحمانیت، دعوت به عبودیت است؛ یعنی گستردن مسیر رحیمیت. و اینجاست که رحیمیت خداوند نسبت به مظاهر فرق میکند؛ چون هر موجود برای تعین گرفتن، مسیر و قدَر خاص خود را دارد.
تمام اشیاء در مسیر رحیمیت، حد تعیینشدهای دارند؛ چون جامع نیستند. اما انسان باید در تمام رتبههای خود در مسیر رحیمیت، حرکت کند؛ چون اقتضای تمام مراتب خاک، نبات، حیوان و انسان در اوست و به قدر تمام موجودات، قدَر دارد. لذا در هر رتبه از وجودش افراط و تفریط کند، مراتب دیگرش از رشد بازمیماند و او به کمال نمیرسد.
جلوهی اسم رحیم خدا و شرایط تعیّن بخشیدن به وجود برای تمام انسانها، شریعت است و این طور نیست که یک بخش شریعت برای معصومین(علیهمالسلام) باشد، بخشی از آن برای مؤمنین و بخشی برای کفّار! همان طور که رحمت رحمانی و مواهب طبیعی برای همه است. اصل عصیان، در مقابل "رحمان" است؛ زیرا "الله" فوق آن است که عصیان شود و عصیان در ربوبیت و ارشاد هم جبرانپذیر است. مثل آدم که عصیان کرد و موفق به توبه شد؛ اما شیطان در مقابل "رحمان" ایستاد و به وجود، عصیان کرد: "...إِنَّ الشَّیطانَ كانَ لِلرَّحْمنِ عَصِیّاً"[1]. لذا هستیاش لکه و نقص گرفت و راه برگشت ندارد؛ چون کسی که رحمانیت و اصل وجودش را ندیده گرفت، نمیتواند در مسیر رحیمیت برود. هر کس دیگری هم با رتبهی وجود خود جدال کند، ولایت شیطان را پذیرفته است.
برای همین است که میگویند نگذارید گناه و رذیله در شما ملکه شود؛ وگرنه دیگر ندای وجودتان را نمیشنوید و راحت، دنبال شیطان میروید. پس اگر خطایی کردید، مراقب باشید قلبتان آلوده نشود. قلب، عرش رحمان است و رحمان، بسط وجود بینهایت. پس همهی ما در وجود خود، بینهایتیم و خدا از ما به خودمان نزدیکتر است. او آنی از ظهوراتش دور و جدا نیست؛ اما چون همه به او نزدیک نیستند، چون همه در مسیر رحیمیت نمیروند.
در رحیمیت، برخی تعین نباتی دارند، برخی انعاماند و برخی فوق ملائکه. شیطان هم خودش را از رحمت ثانوی، محروم کرد و به نهایت بُعد و دوری رسید. لذا هرکس از ذکر رحمن و یاد وجود به مراتب نازل برگردد، خداوند به تبع اختیار او، شیطان را برای تکمیل وجودش در مسیر شقاوت میگمارد.
"وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیّضْ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ."[2]
إعراض از رحمان یعنی قلب نوعیت و تنزّل از نوع انسانی به نوع حیوانی و نباتی. إعراض از رحمان یعنی خشونت؛ هر خشونتی از شیطان است و ما را از رحمان که همان وجود است، دور میکند. اگر هم در رحمانیت غلط حرکت کردیم، رحیمیت به کارمان نمیآید. باید رحمان و رحیم را با هم داشته باشیم؛ وگرنه بی در نظر گرفتن رحمان، نماز و عبادت و شریعت، فایده ندارد؛ همان طور که برای شیطان و برای شمر و یزید، ثمری نداشت. اگر هم به رحمان اکتفا کنیم و اصلاً دنبال رحیمیت در شریعت نرویم، در نهایت به رحمان، عصیان خواهیم کرد.
راه درست، این است که به وجود، رجوع کنیم و با ادراک و بینش وجودی، اهل شریعت باشیم که به ما میگوید چگونه زندگی کنیم و از کدام مسیر برویم تا رحمانیت به ظهور رسد. اگر رجوع ما به دنیا باشد، مدام درگیر خور و خواب و نگرانی و ناراحتی دنیا هستیم. اما اگر وجود را ببینیم و خوشحالی و ناراحتی اصلی را بچشیم، خواهیم دید آنچه در دنیا ما را گرفتار بیماری و افسردگی کرده، هیچ است.
"بسماللهالرّحمنالرّحیم" که هر دو جلوهی رحمت خدا را در خود دارد، جامعترین ذکر و راهِ رفتن و شدن است. تمام قرآن و تمام تکوین و تشریع در آن است؛ هم سیر نزول "إنّا لِلّه" را دارد و هم سیر صعود "إلَیهِ راجِعُون" را. عارف با "بسماللهالرّحمنالرّحیم"، در مقام "کُن" قرار میگیرد و میتواند به اذن و قدرت خدا، انشاء و ایجاد کند.
[1]- سوره مریم، آیه 44.
[2]- سوره زخرف، آیه 36 : و هر كس از یاد خدا رویگردان شود، شیطان را سراغ او میفرستیم، پس قرین اوست.
نظرات کاربران