اگر رحمت، جهنم چرا؟
در ادامۀ بحث «حسين (ع) رحمتواسعه » (جلسۀ 40 ، 28 صفر 1436) به تبیین موضوع «اگر رحمت، جهنم چرا؟» میپردازیم.
در مباحث محرم و صفر دانستیم که رحمت خداوند بر غضب او سبقت دارد و او خود را پیش و بیش از هر اسمی با "رحمان" و "رحیم" به بندگانش میشناساند. تخلّق و ظهور این دو اسم را هم، مقدم بر سایر اسماء از آنان میخواهد. قرآن، مملوّ از آیات رحمت و جمال الهی است. اما علاوه بر آن، آیات عذاب و توصیف جهنم را هم بسیار دارد. میخواهیم ببینیم اینها چگونه با هم جمع میشود. از جمله آیات جهنم، آیات 30 تا 32 سورهی حاقّه است:
"خُذُوهُ فَغُلُّوهُ. ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ. ثُمَّ فی سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ."
او را بگیرید و زنجیر کنید؛ سپس در دوزخ بیندازیدش؛ بعد او را به زنجیری که هفتاد ذراع است، ببندید.
امام صادق(علیهالسلام) در این باره میفرمایند:
"لَوْ أنَّ قَطْرَةً مِنَ الضَّرِیعِ قَطَرَتْ فِیشَرَابِأَهْلِ الدُّنْیا، لَمَاتَ أَهْلُهَا مِنْ نَتْنِهَا؛ وَ لَوْ أَنَّ حَلْقَةً مِنَ السِّلْسِلَةِ الَّتِی طُولُهَا«سَبْعُونَ ذِرٰاعاً»وُضِعَتْ عَلَی الدُّنْیا، لَذَابَتِ الدُّنْیا مِنْ حَرِّهَا."[1]
اگر یک قطره از ضریع[2] جهنم در نوشیدنی اهل دنیا بریزد، هرآینه مردم از بوی بد آن میمیرند؛ و اگر حلقهای از زنجیری که طولش هفتاد ذراع است، بر دنیا قرار گیرد، دنیا از شدت حرارت آن ذوب میشود.
وجود جهنم و عذاب، با توجه به انبوه آیات و روایات واردشده در این موضوع، انکارناپذیر است و اعتقاد به جهنم هم مثل اعتقاد به بهشت، جزء باورهای ماست: "أشْهَدُ أنَّ... الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقّ"[3]. اما متأسفانه ما جهنم و عذاب را تعبّدی و شعاری پذیرفتهایم، همان طور که بهشت و رحمت را شعاری گرفتهایم؛ در حالی که باورهای اعتقادی باید با تحقیق و تحقّق، به جان بنشیند و تعبّد فقط در حوزهی فروع است، نه اصول.
ما به خود حتی جرئت تصور این روایات را هم نمیدهیم؛ چون فکر میکنیم جهنم، مال ما نیست! در حالی که همه به نوعی وارد آتش میشوند: "وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلی رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِیاً"[4]. صراط، پلی است بر روی جهنم که همه ناگزیرند از آن عبور کنند. گروهی از پل به جهنم سقوط میکنند؛ عدهای آرام از روی آن میگذرند، عدهای به سرعت و عدهای با نور وجودشان شعلهی آتش را کم میکنند. جز ائمهی معصومین(علیهمالسلام) که هیچ ظلمی ندارند، هر کس به اندازهی ظلمی که در وجودش گرفته، درگیر آتش است.
البته آتش هم از رحمت خداست. اما ما چون جهنمشناس نیستیم، این را درک نمیکنیم و نمیدانیم رحمت از بطن جهنم میگذرد و بدون عبور از جهنم نمیتوان به آخرت رسید. به طور کلی باور به جهنم و عذاب، با وجود رحمت الهی سخت است. خدایی که حتی گنهکاران را هم دوست دارد و برای هدایت بدترین بندگان مثل فرعون، بهترین بندگان خود، موسی و هارون(علیهماالسلام) را میفرستد و به آنان سفارش میکند با او نرم و ملایم سخت بگویند، چگونه به عذاب عدهای راضی میشود؟ خدا والاتر و غنیتر از آن است که کفر و گمراهی بندگان به او ضرری برساند یا از عذاب بدکاران، سودی نصیبش شود. پس چرا عدهای را به آتش قهر خود گرفتار میکند؟ اگر میخواست آنان را جهنمی کند، چرا آنان را آفرید و غرق نعمت کرد و طعم محبت را به کامشان چشاند؟
خداوند در قرآن کریم، جلوههای بسیاری از نعمت خود را معرفی میکند. سورهی نحل، پر از آیاتی است که عنایات حقتعالی به انسان و سفرهی پر از نعمت الهی را برمیشمرد: خلقت آسمان و زمین و انسان؛ حیواناتی که برای سواری، باربری و تغذیه، مسخّر انسان شدهاند؛ بارانی که از آسمان نارل میشود، انواع گیاهانی که از زمین میروید، محصولات دریایی، کوههایی که مایهی آرامش زمینیان از اضطراب زمین است، ستارگان که وسیلهی هدایت و راهیابی در شب هستند، شیری خالص که از بین خون و سرگین آلودهی دام به دست میآید، نعمت بینایی و شنوایی، قلب و... .
در نهایت خداوند، این حقیقت را بیان میدارد که نعمتهایش از شماره خارج است:
"وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لاَتُحْصُوهَا إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ."[5]
اما با این همه اگر کسی خطا رفت و نعمتهای مادی را در مسیر درست استفاده نکرد، نباید ناامید شود؛ چون خداوند غفور و رحیم است و سفرهی نعمتهای معنویاش را نیز برای بندگان گشوده است. او با ارسال رسل و انزال کتب، همگان را از هدایت تشریعی بهرهمند میکند و در جایجای قرآن به انسان، وعدهی مغفرت و رحمت میدهد. از جمله در سه سورهی شعراء، نمل و قصص که شرح جریان انبیاء(علیهمالسلام) است[6].
اما به راستی خدایی که وصفش چنین است، چرا بندگان خود را میسوزاند؟ نعوذ بالله، مثل میزبانی که با عزت و علاقه، مهمان دعوت میکند و انواع غذاها را برای پذیرایی از او مهیّا میسازد؛ اما هنوز غذا تمام نشده، او را به سختی و عذاب میاندازد؟! ما نمیتوانیم اینها را با هم جمع کنیم؛ چون خدا را عشقی شناختهایم، اما با او عشقی نرفتهایم!
فلسفهی عذاب و جهنم چیست؟ آیا ظلم خدا به بندگان است؟ مگر خدا میتواند ظالم باشد؟
برای پاسخ به این سؤالات، ابتدا باید معنای "ظلم" را بدانیم. اصل ظلم یعنی قرار دادن شیء در غیر جای آن. طبق این تعریف، هر افراط و تفریطی چه کم باشد چه زیاد، ظلم محسوب میشود؛ چون موجود را از هدفی که برای آن خلق شده است، دور میکند. ظلم، سه گونه است: ظلم انسان به خدا که همان شرک و کفر و نفاق است؛ ظلم انسان به مردم؛ و ظلم انسان به خودش یا همان ظلم به نفس که ریشهی همهی ظلمهاست.
در ادامه دربارهی ظلم و ارتباط آن با خدای "رحمان" و "رحیم" بیشتر خواهیم گفت.
[1]- تفسیر قمی، ج2، ص81.
[2]- گیاهی است سمّی و بدمزه که حتی چهارپایان نمیتوانند به آن نزدیک شوند.
[3]- زیارت آل یاسین : و گواهی میدهم که بهشت و جهنم، حقّ است.
[4]- سوره مریم، آیه 71 : و هیچ یک از شما نیست، مگر آنکه وارد جهنم شود؛ این حکمی حتمی از جانب پروردگارت است.
[5]- سوره نحل، آیه 18 :و اگر نعمتهای خدا را شماره كنید، نمیتوانید آن را بشمارید؛ همانا خدا غفور رحیم است.
[6]- خواندن این سه سوره در روزهای پنجشنبه برای رسیدن به محبت خداوند، سفارش شده است.
نظرات کاربران