توسّل به کلمات
در ادامۀ بحث «حسين (ع) رحمتواسعه » (جلسۀ 9، 9 محرم 1436) به تبیین موضوع «توسّل به کلمات» میپردازیم.
در توضیح و تفسیر آیهی امامت حضرت ابراهیم(علینبیّناوآلهوعلیهالسلام)[1] لزوم شناخت موارد ابتلا و الگوگیری از این پیامبر عظیمالشأن در ابتلائات را دریافتیم. در این جلسه میخواهیم از لسان مبارک امام صادق(علیهالسلام) قدری در تأویل[2] این آیه بدانیم. روایت شده که مفضّل از امام صادق(علیهالسلام) منظور از "کلمات" در این آیه را پرسید. حضرت فرمود:
"هِی الْكَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیهِ؛ وَ هُوَ أنَّهُ قَالَ: یا رَبِّ أسْألُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ إِلَّا تُبْتَ عَلَیّ؛ فَتَابَ اللهُ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ."[3]
آنها کلماتی بودند که آدم از پرودگارش دریافت و تلقّی کرد، پس خدا بر او برگشت. او گفت: پروردگارا، از تو میخواهم به حقّ محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهمالسلام) که توبهی مرا بپذیری. پس خداوند، توبهی او را پذیرفت؛ همانا او توبهپذیر و رحیم است.
از واژهی "تلقّی" برمیآید که خداوند، کلمات را به آدم(علینبیّناوآلهوعلیهالسلام) آموزش علمی و مفهومی نداد. چون تلقّی از ریشهی "لقی" به معنی ملاقات و رودررو شدن است. ملاقات با کلمات یعنی روبهرو شدن و دیدن اعیان عینی خارجی و حاضر، نه تصور مفهوم چند اسم در ذهن؛ و این ملاقات بود که سبب شد آدم، دوباره خدا را پیدا کند و به او نزدیک شود؛ خدایی که با هبوط، از او دور شده بود.
آدم پس از هبوط، به صحرای عرفات پا گذاشت. او که نور دیدهی جنّت اسماء و مسجود فرشتگان بود، در بیابانی خشک و بی آب و علف افتاد و چندصد سال اشک ریخت تا ظلمات از وجودش کنار رفت و مستعد توبه شد. آن گاه برای توبه، به مسجد کوفه رفت[4] و در آنجا با کلمات یعنی اعیان ثابتهی معصومین(علیهمالسلام) روبهرو شد و مراحل ابتلای ایشان را در مقابل عشق الهی دید. با نام آنان به خدا متوسّل شد و دریافت که او هم باید مسیر ایشان را طی کند تا به کمال و سعادت برسد. آن گاه خداوند، توبهاش را پذیرفت.
انتهای این قسمت روایت که انتهای آیهی تلقّی کلمات به آدم نیز هست، میفرماید: "إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ"؛ یعنی آن کلمات حقیقی که معصومین(علیهمالسلام) هستند، مظهر رحمت حقّاند و خلق شدهاند تا به رحمت، مردم را هدایت کنند. در رتبهی بعد نیز اولیاءالله، مظاهر رحمتاند. مظاهر عینی رحمت، در هر زمانی هستند و برای هدایت مردم در بین آنان زندگی میکنند. آنان دین را نه با خشونت و امر و نهی لفظی، بلکه با جلوهی رحمان و رحیم ارائه میدهند و همه را میبرند و به مقصد میرسانند. لذا باید خالی از هر خودی و ظلم باشند؛ وگرنه خود را میبینند و نمیتوانند رحمت حق را ظهور دهند. پس حجت رحمت، برای همه هست؛ منتها یکی میبیند و حرّ و زهیر میشود و یکی میبیند میبیند و شمر و عمربنسعد میشود!
در ادامهی روایت، مفضل، معنای "أتَمَّهُنَّ" را میپرسد و حضرت میفرماید:
"أتَمَّهُنَّ إِلَى الْقَائِمِ(عجّلاللهفرجه) اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَینِ(علیهمالسلام)."
آن [کلمات] را به دوازده امام تا حضرت قائم(عجّلاللهفرجه) تمام کرد که نه تنشان، از فرزندان حسین(علیهمالسلام) هستند.
پس از این، مفضل از آیهی 28 سورهی زخرف میپرسد که فرموده: "وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ..."؛ و حضرت پاسخ میدهد:
"یعْنِی بِذَلِكَ الإِمَامَةَ، جَعَلَهَا اللهُ فِی عَقِبِ الْحُسَینِ(علیهالسلام) إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ."
این یعنی امامت که خداوند، آن را در نسل حسین(علیهالسلام) تا روز قیامت قرار داد.
بنابراین حضرت ابراهیم(علینبیّناوآلهوعلیهالسلام) با شناخت چهارده معصوم(علیهمالسلام) و اقتدا به سیرهی ایشان توانست به مقام رفیع امامت بار یابد. اما چرا در روایت، امام زمان(عجّلاللهفرجه) را به امام حسین(علیهالسلام) منسوب کردهاند؟ چون ظهور ابتلائات تمام ائمه(علیهمالسلام) در کربلا اتفاق افتاده و سیرهی تمام معصومین(علیهمالسلام) ابتلا و کربلاست. امام زمان(عجّلاللهفرجه) نیز بیش از هزار سال است که در کربلاست و شمر و یزید و ابنسعدهای زمان در مقابل او صف کشیدهاند. بیش از هزار سال است که شاهد درد و رنج شیعیان است و عباس و اکبر و اصغر میدهد. چون تمام امت برای او، همچون فرزندانش هستند و او پدر مهربانی است که همه را چون جانش دوست دارد.
آری، به این ائمه(علیهمالسلام) نمیشود بی ابتلا و فقط با اشک و سینهزنی نزدیک شد؛ چنانکه آنان بی ابتلا به خدا نزدیک نشدند. نمیشود به هر کمالی، هرطور خواستیم، برسیم؛ عالم، سنّت دارد و برای رسیدن به هر مقصد، باید راه خودش را برویم.
[1]- تأویل از ریشهی "أول" به معنای بازگشت به مصدر و منبع اصلی چیزی است که بطن آیه را بازگو میکند.
[2]- سوره بقره، آیه 124 : "وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِن ذُرِّیتِی قَالَ لاَینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ".
[3]- معانی الأخبار، ص126.
[4]- همان جا که امروز مقام توبهی حضرت آدم در مسجد کوفه نام دارد.
نظرات کاربران