جسم افلاک و غایت حرکتشان
در ادامۀ بحث معراج پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، (جلسۀ 104، 6 ذیالقعده 1442) به تبیین موضوع جسم افلاک و غایت حرکتشان میپردازیم.
در ادامۀ تبیین قسمت دوم کلام امام موسی کاظم(علیهالسلام) در حدیث هشام، به شرح ملاصدرا از این حدیث مراجعه میکنیم. ایشان در شرح این قسمت از حدیث، نظرات بعضی از متکلمین اسلامی را دربارۀ نفس و جسم افلاک مطرح و رد میکنند (که از آن عبور میکنیم). و تحت عنوان چهار برهان، نظر خود را در این باره بیان مینمایند. در برهان اول به «جسم افلاک» میپردازند.[1] ایشان معتقد است جسم افلاک ممکنالوجود است و هر ممکنالوجودی عین نیاز به علت تامه است. جسم از ماده و صورت تشکیل شده و از آنجایی که ماده قابلیت پذیرش انواع صوَر را دارد، جسم تکثر و تنوع میپذیرد.
سؤال این است که علت تامۀ (فاعل) جسم چیست؟ نظر ملاصدرا این است که علتِ جسم، ماده نیست، چون ماده فقط قابل و عین نیاز به فاعل است، پس نمیتواند فاعلِ خودش باشد. علت جسم، صورت هم نیست، زیرا صورت، خودش نیازمند محلّی است که در آن ظاهر شود. نفس هم علت جسم نیست، زیرا نفس خودش به توسط جسم، فعل انجام میدهد. جسم هم نمیتواند علت جسم افلاک باشد زیرا جسم افلاک شریفترین اجسام هستند، پس جسم دیگری نمیتواند علت آن باشد، و در خود افلاک هم که کواکب (ستارگان) از بقیه شریفتر هستند، اینطور است که ستارگان برخی کوچکتر هستند از حیث جرم، ولی بزرگترند از حیث فلک و برعکس. بنابراین نمیتوان یکی را علت دیگری دانست.[2]
حالا که جسم افلاک را، نه ماده میسازد، نه صورت، نه نفس، نه جسم، پس فاعل چیست؟ از دیدگاه ملاصدرا این فاعل، اسباب فعالۀ مفارقه از عالم اجسام و نفوس است که همان ملائکۀ مقربیناند و ملائکه همگی، فقیر الی الله سبحانه هستند. و این مسیر حرکت ابراهیمی است که با گذر کردن از ستارگان و خورشید و دیدن تجدد و افول آنها، به این نتیجه رسید که همۀ این افلاک، خالقی دارند که تغیُّر و تجسّم در او نیست: "إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ"[3]؛ من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم!
جناب ملاصدرا در برهان دوم، در چهار ادعا، غایت حرکت افلاک را بیان مینماید. ادعای اول اینکه آسمان، حیوان ناطقی است که با حرکت ارادی، دائماً در طاعت خداست. و حرکت افلاک حرکت ارادی مستدیر است. جسم افلاک با جمیع اجزایش، بسیط است، مثل جسم انسان. نفس افلاک هم مثل نفس انسان، در همۀ اجزای جسمش ساری و جاری است. در ادعای دوم مطرح میشود که حرکت افلاک، حرکت حیوانی صرف نیست بلکه حرکتی عقلانی است. زیرا حرکت حیوانی از روی شهوت و غضب به قصد برطرف کردن نیاز است و در حرکت افلاک این دو وجود ندارد. ادعای سوم این است که غرض حرکت افلاک تدبیر عالم سفلی نیست، زیرا مقصد هر حرکتی بالاتر از آن متحرک است و افلاک رتبهشان بالاتر از عالم سفلیات است، پس امور دنیایی نمیتواند هدف حرکت افلاک باشد. در ادعای چهارم غایت حرکت افلاک تقرب به معبود معرفی میشود. حرکت افلاک حرکت شوقی عقلی است به سوی معبودی که جسمانی نیست.[4]
[1]- شرح أصول الكافي (صدرا)، ملا صدرا، جلد 1، صفحه 271.
[2]- شرح أصول الكافي (صدرا)، ملا صدرا، جلد 1، صفحه 271-272.
[3]- سورۀ انعام، آیۀ 79.
[4]- شرح أصول الكافي (صدرا)، ملا صدرا، جلد 1، صفحه 273-274.
نظرات کاربران